آقای دکتر «نعمتالله صفری» مدیر دانشنامه اهلبیت (ع) در ابتدای جلسه دوازدهم و آخر کارگاه آموزشی شیوههای دانشنامه نویسی ضمن تأکید بر اینکه نتیجهای که از مباحث استاد گرفتند، زنده بودن مقاله است افزود: کار ما از جهتی سنگینتر میشود و من از همه دوستان خواهش میکنم که این حیثیت اهلبیت (ع) و حوزه را در نظر بگیرند و صرفاً حسابهای ظاهری و مادی و مسائل دیگر نکنند و بتوانیم یک مجموعه بسیار خوبی ارائه دهیم. این کار ممکن است سخت به نظر برسد ولی ممکن است و انشاء الله خداوند نیز به ما کمک خواهد کرد.
وی در ادامه گفت: بنده شخصاً مقالات استاد را میخواندم و استفاده میکردم و درصدد کشف برخی از موارد مبهم در مقالات بودم که در این جلسات برای من روشنتر شد. پیشنهاد میکنم که برخی مسائل را روی کاغذ بیاورید و مثلاً مقاله امامیه را بیاورید و با مواردی که ایشان در این جلسات گفتند تطبیق دهید.
آقای دکتر صفری به نویسندگان مداخل توصیه کرد که برخی از مقالات و مداخلی که استاد نگاشتهاند را مطالعه نمایند؛ مقالاتی همچون «روش تحقیق با تکیه بر حوزه علوم قرآن و حدیث»، «روش تحقیق با تکیه بر مطالعات علوم اسلامی»، «روش تحقیق عمومی»، «روششناسی تاریخ»، «فقه الحدیث با تکیه بر مباحث الفاظ»، «مکاتب فقه امامی ایران پس از شیخ طوسی تا پیگیری مکتب حله»، کتاب «نقد متن» و از مداخلی که استاد نوشتهاند و با دانشنامه ما ارتباط بیشتری دارد مانند «ابن جنید»، «ابن مسعود»، «ابوحنیفه»، «اجتهاد»، «اصحاب حدیث»، «اصحاب رأی»، «امامت»، «امامیه»، «تحریف» و «توسل».
همچنین توصیه خاص میکنم که مقاله «جعفر بن محمد (ع)» را حتماً بخوانید. مداخل «امام حسن (ع)» و «امام حسین (ع)» و «امام حسن عسکری (ع)»
مدیر دانشنامه اهلبیت (ع) در پایان از همکاری افرادی که در تشکیل این کارگاه و پیگیری امور دانشنامه سهم بسزایی داشتند؛ ازجمله آقای دکتر واعظی ریاست محترم دفتر تبلیغات که بهشدت پیگیر امر دانشنامه هستند، آقای دکتر لک زایی رییس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و کارشناسان و مسئولین امور اجرایی که به نحوی در بهتر برگزار شدن این کارگاه کوشیدند.
*****
پسازآن آقای دکتر «احمد پاکتچی» نکات مهمی را در مسئله تدوین مقاله مورد تأکید قرارداد.
از یادداشت به متن
مدیریت دوگانه در تدوین
در این قسمت با یک نوع مدیریتی مواجه هستیم که دوگانه است؛ یعنی دو مبنا دارد:
1- بسط موضوعات بر مبنای دادههای ساختاری
2- بسط موضوعات بر مبنای دادههای محتوایی
زمانی که در جلسه قبل درباره انواع مختلف یادداشتبرداری صحبت میکردیم مخصوصاً در مورد یادداشتهای با کاهش که بخش عمدهای از تحقیقات را تشکیل میدهد صحبت کردیم. در آن قسمت در مورد یادداشتهای ساختاری گفتیم که به ما کمک میکند شاکله را پیش ببریم.
گونههای دیگر تحت عنوان نقلقول مستقیم ملحق به قسم دوم میشوند و جزو دادههای محتوایی محسوب میشوند. شاکله معمولاً از طرحهای خیلی بزرگ فشردهشده به دست میآید.
اگر اطلاعات بهدستآمده از مطالعات اولیه را با اطلاعات دانشمحور ساماندهی کنیم و به ریز موضوعاتی برسیم که قرار است در مقاله به آن بپردازیم با سهمبندی، دادههای ساختاری ما شکل میگیرد.
در کنار این دادههای ساختاری، انبوهی از فیشها را تهیه کردیم که دادههای محتوایی ما را تشکیل میدهند.
در این بخش باید بین دو بخش مذکور نوعی ارتباط منطقی برقرار کنیم. خواهم گفت که چه چالشهایی داریم و چگونه باید با آنها کنار بیاییم؟
بسط بر مبنای دادههای ساختاری
ارزیابی کمی یادداشتهای محتوای
موضوعاتی که به دنبال آنها هستیم سه موضوع است:
1- بازبینی واقعگرایانه در سرفصلها هم ازنظر اصل کفایت و هم ازنظر تناسب یادداشتها با هر زیر فصل.
سؤالی پیش میآید که آیا واقعاً ما در مورد همه این موضوعات مطلب داریم؟ بنابراین واقعگرایانه مروری میکنیم که آیا ازنظر اصل کفایت، فیشبرداری بهاندازه کافی است؟ دوم اینکه فصلبهفصل بهتناسب هرکدام فیش داریم؟ اینکه عنوان ارزیابی کمی را بر آن میگذاریم به تخمین برمیگردد؛ بدین شکل که بهاندازه هر 300 کلمه یک و نیم یادداشت محتوایی لازم داریم. اگر میبینیم بعضیها با یک فیش پنج صفحه مینویسند همان داستان آب و آبگوشت است که اگر آبش زیاد باشد کیفیت ندارد؛ بنابراین با در نظر گرفتن اینکه قرار است مقاله خلق را که قرار است 3000 کلمه بنویسیم برای نوشتن آن اگر تعداد فیشهای محتوایی ما از 15 تا بیشتر باشد به نظر میرسد که من آمادگی این کار را دارم که ازنظر کفایت کلی خوب است.
البته این محاسبه توان فیشها بعد از حذف فیشهای غیرقابل استفاده و تکراری صورت میگیرد. گاهی اوقات ممکن است آمار کل درست باشد ولی در برخی قسمتها تعداد فیشها بیشتر از حد نیاز است و در برخی فیشها مطلب نداریم.
2- در صورت عدم تناسب، برای جبران موارد نقص و تلخیص موارد تراکم کوشش کنیم.
یعنی درجایی که باید 300 کلمه بنویسم و هشت فیش جمع شده است باید فیشهای موجود را به دو فیش تقلیل دهم. این کار میتواند از باب الاهم فالاهم باشد تا به حد تعادل برسد.
اگر دیدیم در یک موضوعی فیش نداریم باید برای تهیه آن تدارک کنیم و جبران آن این است که دوباره منابع در آن مورد خاص دیده شوند. اگر موفقیتآمیز نبود انسان میتواند با افراد دیگری که نظر بهتری دارند مشورت کند.
3-در صورت نیاز، تغییر هوشمندانه ساختار برای رسیدن به توزیعی هماهنگتر از مطالب.
اگر واقعاً مطلبی وجود نداشت لازم است که اصلاً طرحمان را عوض یا اصلاح کنیم؛ مثلاً من فکر کردم متکلمین در مورد نسبت حدوث و خلق حرف زدهاند و وقتی منابع را مرورمیکنم میبینم که اصلاً در این مورد صحبت نکردهاند.
سؤال: در برخی موارد نبود گزارش خودش گزارش است. اینجا نیز میتوانیم بگوییم؟
در برخی موارد اینگونه است؛ مثلاً در مورد ابن راوندی که در فهرست نجاشی نیست و در مورد آن صحبت نکرده است. اینجا با توجه به اینکه سیاقی هست و انتظار میرود باشد سؤال پیش میآید که لابد نجاشی ملاحظهای داشته است. ولی گاهی اوقات موضوع بازتر از این است که به آن پرداخته شود و ممکن است به خاطر کماهمیت بودن آن است.
نکته مهم این است که نویسنده اصلاً نباید لجاجت داشته باشد و حرف او اصلاً یکی نیست؛ چون ممکن است در ابتدا نظری داشته باشد و در حین کار به نتیجه دیگر برسد.
میتوانیم محکی به فهرستی که تهیهکردهایم بگذاریم. تغییر در فهرست ممکن است به خاطر همین نتایج باشد؛ بنابراین در مواردی که نقص وجود دارد اول به خودمان شک میکنیم که ممکن است درست فحص نکردهایم و اگر پیدا نشد باید در طرح اصلاحاتی انجام دهیم.
در مواردی که با فیشهای زیادی مواجه هستیم نیز به همین شیوه عمل میکنیم و در طرحمان تجدیدنظر میکنیم.
کلمه «هوشمندانه» به خاطر این است که این تغییرات، ضعیف است و اصل کار را صدمه نمیزند؛ زیرا ما برای آن کار زحمتکشیدهایم و باید برای خودمان هم احترام قائل شویم. البته به معنای خودستایی نیست و به این خاطر است که به خودم اعتماد دارم و مطمئنم روی حساب کارکردهام.
بسط بر مبنای دادههای محتوایی
1- توزیع یادداشتهای محتوایی در سرفصلهای اصلاحشده و تفصیلی در حد دسته پاراگرافی (هر دسته پاراگرافی یک یا دو یادداشت را در بر خواهد داشت که پارگراف های محوری است.)
اینکه چه تعداد پاراگراف را اضافه کنیم میان مقالات دانشنامهای و مقالات دیگر تفاوت دارد. میزان پاراگرافهای جانبی در مقالههای دانشنامهای فوقالعاده کم است. در مقالههای دیگر از محقق انتظار میرود که پاراگرافهایی را مستقلاً تعبیه کند که در مورد پاراگرافهای اصلی توضیح دهد.
2- اصلاح عبارت یا بسط عبارت در پاراگرافهای محوری
پاراگرافهای محوری همانهایی هستند که به آنها فیش میگفتیم. یک ویرایش در مورد آنها خوب است. یکبار بهعنوان ویرایش آنها را بررسی میکنیم. اگر جایی احساس شود که مطلب مغلق گفتهشده است آن را بسط میدهیم.
3- افزودن عبارت یا پاراگرافهایی بدون مأخذ که ارتباط هر دسته با دسته قبل و دسته بعد را برقرار میکند. همچنین است عباراتی کلی و بدون مأخذ که به تقریر موضوع و بیان مسئله میپردازد؛ مثلاً در مورد مسئله «فطحیه» صحبت میکنیم.
گفتهاند نگاه «عبدالله افطح» در مورد شیخین با نگاه امامیه فاصله داشت.
یک فیش دیگر داریم که وقتی امام صادق (ع) از دنیا رفتند عبدالله ادعای امامت کرد.
یک فیش دیگر داریم تعدادی افراد هستند که امامت عبدالله را قبول کردند.
یک فیش دیگر داریم زمانی که عبدالله چند ماه بعد از امام صادق (ع) از دنیا رفت افرادی که به او ایمان آورده بودند دچار تحیر شدند.
وقتی این فیشها در کنار هم قرار میگیرند اینکه از نگاه او در مورد شیخین بخواهیم به ادعای امامت او پل بزنیم، باید ارتباطی برقرار کنیم. نیاز به یک توضیح داریم که این خلأ را پرکنیم. این فیش را میخواهیم وصل کنیم به اینکه افرادی به او ایمان آوردند این افراد چه کسانی هستند؟ آیا یاران امام صادق (ع) هستند یا از افراد دیگری هستند. اینجا نیز باید توضیحی دهیم و ممکن است تحلیلی ارائه دهیم.
4- افزودن پاراگرافهایی که توضیح یا تحلیلی درباره پاراگراف محوری است یا مثالی در مقام توضیح میآورد که ممکن است دارای مأخذ باشد یا نباشد.
5- افزودن پاراگرافهایی که یک دانایی از بیرون را برای توضیح پاراگراف محوری به کار میگیرد و مأخذ دارد.
مثلاً فرض کنید در مورد این صحبت میکنیم که اهل کوفه «امام حسین (ع)» را دعوت کردند تا بیعت کنند. در منبعی مانند تاریخ طبری فیش کردیم. اگر بخواهیم به یک پیشینه اشارهکنیم مینویسیم: «اینها همان کسانی هستند که اصلیترین یاران امام علی (ع) بودند.» اگر چنین توضیحی را بیاوریم در این صورت یک دانایی از بیرون را اضافه کردیم و نیاز به مأخذ دارد.
برای واضحات و مشهورات نیازی به مأخذ دادن نیست؛ مثلاً دارالاماره عراق در کوفه بود. همه این را میدانند. البته اگر مسئله مورد مناقشه قرار گرفت نیاز به سند دارد. باید توجه داشت که مشهورات، عرفی است و منظور مشهوراتی است که کسی در مورد آن تشکیک نمیکند. موقعی که گذرا میخواهیم از این موضوع رد شویم نیاز به مأخذ دادن نیست ولی زمانی که میخواهیم در آن تشکیک کنیم اول الکلام است.
از آن مرحله اول که شروع یادداشتبرداری بود تا این مرحله که آخرین پاراگرافها را تکمیل میکردیم عملیات نوشتن انجام میشد و این تصور که فکر کنیم در یک لحظهای اقدام به نوشتن میکنیم تصور تاریخمصرف گذشته است. نوشتن به این شکل اتفاق نمیافتد مخصوصاً در جاهایی که مقاله در مقیاس بزرگتر است. ضمن اینکه قدمای ما این کار را نمیکردند. یک جلد کامل یادداشتهای علامه مجلسی است که طرح تدوین بحارالانوار است؛ یعنی علامه از اول میدانسته میخواهد چکار کند.
هنوز در تعریف مقاله در مسیرش یک سری پرسشهایی وجود دارد که کلی پاسخ میدهم:
مسئله ارجاعات:
عادت داریم وقتی یک مطلبی میگوییم سند آن را ارائه دهیم. این از اوضح واضحات است. تجربه بنده این است که هر وقت یک مقالهای مینویسید و فیشبرداری میکنید یک فایل برای مآخذش درست کنید و بلافاصله نام منبع را بنویسید. سابق که رایانه نبود دستی مینوشتیم.
حتماً به این نکته توجه کنید که از یک چاپ از کتاب استفاده کنید. برای یک پژوهشگری که مکرراً کاری را انجام میدهد منابع مشابه زیاد پیش میآید. توصیه ما هم به نویسندگان و هم به مدیران دانشنامه این است که برخی از چاپها علامتگذاری شوند که وقتی میخواهیم از آن کتاب استفاده کنیم از چاپ مشخصی باشد.
کتابهایی که چاپ تحقیقی و چاپ غیر تحقیقی دارند، از تحقیقی آن استفاده کنند. این انتخابها یکبار انجام میشود و در فیشهای کتابشناسی استفاده میشود و دیگر دچار سرگردانی نمیشود.
اشکالی ندارد که در کتابخانه شما چند چاپ باشد چون ممکن است اختلاف نسخ باشد ولی بهطور عادی به سراغ اختلاف نسخ نمیرویم. این ترفندی است که سردرگمیها را کاهش میدهد.
زمانی که این فایل را فراهم کردیم و اطلاعات را وارد کردیم از همان اول کمالگرا باشیم یعنی اسم مؤلف، اسم کتاب، محل چاپ، سال چاپ و همهچیز را از همان اول وارد کنیم. چون بعداً دچار سردرگمی میشویم. نتیجهاش این است که زمانی که مقاله ما حاضر میشود فهرست منابع نیز آماده است. مخصوصاً خوب است از همان اول ترتیب الفبایی داشته باشید.
1- عدم ارجاع به خطی در صورت وجود چاپی؛
2- عدم ارجاع به چاپ غیر اصیل در صورت وجود اصیل؛
3- عدم ارجاع به چاپ غیر تحقیقی در صورت وجود تحقیقی؛
4- عدم ارجاع به ترجمه در صورت وجود یا امکان استفاده از اصل (مگر در مواردی که ترجمه موضوعیت داشته باشد، مثل افزودههای السواد الاعظم) بعضی کتابها اصلش را نداریم مثلاً تاریخ قم که تنها ترجمهاش را داریم. اینجا اجتنابناپذیر است. برخی موارد ممکن است اصل به زبانی نوشته شده است که امکان استفاده از آن نیست؛ مثلاً در مقاله ازبکستان مجبور بودم از چند مقاله چینی استفاده کنم ولی نهتنها چینی بلد نبودم بلکه آنها نیز که بلد بودند نمیتوانستند مطلبی که میخواهم را برای من پیدا کنند. یک ترجمهای از آن سفرنامهها وجود داشت که به آن ترجمه ارجاع دادم ولی این کار از باب تنبلی نبود.
5- کیفیت علاج تعدد ارجاعات
بسیار پیش میآید که یک موضوعی در منابع متعدد گفتهشده است. چه باید کرد؟ در این موارد آنجا که شرححالی است اقدم منابع انتخاب میشود. یکجاهایی است که این موضوع میتواند استثناء بخورد و آن درجایی است که تعدد منابع مهم است مثلاً میخواهیم بگوییم فریقین چنین مطلبی را گفتهاند؛ هرچند در فرقه دیگر فرد متقدمتری وجود داشته باشد.
همچنین درجایی اسانید مختلف هستند که در این صورت از چند منبع استفاده میشود. این برای ما مهم است. یا همچنین میخواهیم گروههای مختلف را با هم مقایسه کنیم. اگر هیچکدام از این مرجحات وجود نداشته باشد تعدد موضوعیت ندارد.
منابع دیجیتال
این منابع در بهترین حالت، یک مشکل عمده و جدی دارند و آن اینکه محقق را با شالوده کتاب آشنا نمیکنند. اساساً محقق با وجود این منابع، تصوری نسبت به کتاب ندارد و به هدف نوشتن آن کتاب توجه نمیکند. برای همین توصیه میکنیم از این منابع برای جستجو استفاده کنند ولی نباید به آن بسنده شود.
آفت دیگر این منابع این است که بسیاری از موارد در این کتابها در مورد انتقال محتوایشان بیدقتی شده است. مواردی همچون مخلوط شدن مقدمه با متن، مخلوط شدن پاورقی با متن و وجود افتادگیهایی در قسمتهایی از عبارت.
البته نرمافزارها مانند هم نیستند. موسسه نور ازنظر عدم افتادگی و تحریف در وضعیت خیلی خوبی است ولی بعضیها مانند مجموعه الوراق و الشامله وضعیت خوبی ندارند.
آفت دیگر منابع دیجیتال، شناسنامه کتاب است که در آن اشتباهات بسیار واضحی اتفاق افتاده است. در موسسه الخطیب در یکی از نرمافزارهای آن، کتابی بنام المشیخه البلدانیه از ابن عساکر دیده میشود اما در واقع معجم البلدان یاقوت است که عنوان المشیخه بر آن خورده است.
راه بینابین، استفاده از کتابهای پیدیاف است که قابل استناد و استاندارد هستند.
برای دریافت فایل صوتی این جلسه، اینجا را کلیک کنید
برای دریافت فایل ارائه شده توسط استاد کلیک کنید
برای اطلاع از فهرست جلسات کارگاه آموزشی شیوههای دانشنامهنویسی، اینجا را کلیک کنید