w w w . a h l e b a i t p e d i a .com
دانشنامه اهل بیت
حدیث
نویسنده مقاله: مریم ابو طالبی
منتشر شده در: مباحث بانوان شیعه
رتبه مقاله: علمی- ترویجی
سال،شماره: پاییز 1383، شماره 1، (8 صفحه - از 109 تا 116)

چكيده:

در اين مقاله به شرح حال و ويژگي ها و فضايل اخلاقي چهار بانوي متقدّم در اسلام و ايمان، كه از خواص اهل بيت رسول الله (صل الله عليه و آله و سلّم) بودند، پرداخته شده است: اسماء بنت عميس همسر جعفر بن ابي طالب (جعفر طيار)، امّ الفضل همسر عموي پيامبر (صل الله عليه و آله و سلّم)، سلمي همسر حمزه سيدالشهداء، و ميمونه همسر رسول خدا(صل الله عليه و آله و سلّم) كه همه از يك مادر متولّد شده بودند و پيامبر(صل الله عليه و آله و سلّم) در مورد آن ها فرمود: «خداوند خواهران مؤمن اهل بهشت را رحمت كند.»

مقدّمه:

اندك زماني پس از آنكه جامعه آلوده به شرك و كفر جاهلي از ظلمت رهايي يافت و خورشيد اسلام در جزيرة العرب طلوع كرد و دختران نيز مانند ساير افراد شانس زنده ماندن و زيستن يافتند، فضل الهي بر آن قرار گرفت كه اين موجود (زن) نيز با ارزش هاي والاي انساني و آرمان خواه و با عقل و انديشه برتر، در كنار ديگران روزگار سپري كند. در اين ميان، بانوان شايسته اي در صحنه پديدار گشتند كه فقط به خاطر دارابودن ارزش ها و معيارهاي ديني در عمق وجودشان، از نزديك ترين افراد خاندان اهل بيت عصمت و طهارت (عليه السام) شمرده شدند و پيامبر اكرم(صل الله عليه و آله و سلّم) با استفاده از علم غيب الهي، پيش بيني ها و آينده نگري هايي در مورد آنان كردند و مقام آنان را فراتر و بالاتر از ديگر زنان برشمردند. آنان افراد دنيوي نبودند، بلكه زنان بهشتي بودند. آري، در خانواده اي كه معيار تربيت، اخلاق اسلامي و ارزش هاي معنوي باشد، كمتر از اين نيز نمي توان انتظار داشت، آن هم در كنار رسول خدا.

آفرين و مرحبا بر مادري كه چنين دختراني تربيت نمود كه رسول خدا(صل الله عليه و آله و سلّم) در مورد آنان فرمود:«رَحِمَ الله اَلاَخَواتِ مِن اهل الجنّة ...»! به راستي، چقدر زيباست و شايد باوركردنش كمي مشكل! اما يك مادر مگر چگونه چهار دختر خود را پرورش داده بود كه پيامبر هر كدام از آن ها را كه ملاقات مي كرد، مي فرمود:« رَحِمَ الله اَلاَخَواتِ مِن اهل الجنّة»؟ سپس نام آن ها را مي بردند:«اسماء بنتُ عميسٍ و كانت تحتَ جعفرِ بن ابي طالبٍ، و سلمي بنت عميس و كانت تحت حمزة، و ميمونةُ بنتُ الحارثِ و كانت تحتَ النبي (صل الله عليه و آله و سلّم)، و امُّ الفضل بنتُ الحارثِ عندَ العباسِ.»

اين خواهران بهشتي كه در ايمان و تقوا و عفّت و پاك دامني، اطاعت از ولي امر و ديگر معيارها و ارزش هاي معنوي، گوي سبقت از ديگران ربوده و به چنين مقام و منزلتي دست يافته بودند پيامبر بهشت را به آنان بشارت دادند و هر گاه يكي از آنان را ملاقات مي كردند، نام سه خواهر ديگر را نيز ذكر مي نمودند و از آنان به عنوان «اخوات المؤمنات» و يا «اخوات مِن اهلِ الجنة» نام مي بردند؛ اسماء بنت عميس همسر جعفربن ابي طالب، سلمي بنت عميس همسر حمزه، ميمونه بنت حارث همسر رسول خدا(صل الله عليه و آله و سلّم)، و ام الفضل همسر عبّاس همگي از يك مادر بودند، و چه باسعادت مادري كه پيامبر درباره فرزندانش چنين فرمود.

«بهشت زير پاي مادران است.» پس اگر بگوييم مادر باسعادتي كه به فرموده پيامبر چهار دختر بهشتي پرورش داده است، در بهشت اعلي علّيين با صلحا و ائمّه اطهار (عليه السلام) و رسول خدا(صل الله عليه و آله و سلّم) محشور خواهد شد، بيجا نگفتيم.

1. اسماء بنت عميس

وي از طايفه «خثعم» و مادرش هند، يعني خوله دختر عوف بن زهير بن حارث بن كنانه بود. او از زنان مجلّله روزگار و مخدّرات عالي قدر بود كه در تشيع و ولايت اهل بيت (عليه السلام) مي درخشيد و از سبقت جويان در ايمان و اسلام بود و پيش از آنكه رسول خدا (صل الله عليه و آله و سلّم) در مكّه داخل «دار ارقم» شود، با آن حضرت بيعت كرد و اسلام آورد. اسماء با جعفر پسر ابوطالب- عموي گرامي پيامبر- ازدواج كرد و به همراه وي، به حبشه هجرت نمود و فرزندان او همگي در حبشه متولّد شدند.

پس از بازگشت از حبشه در سال ششم هجرت، به همراه همسر و فرزندانش به مدينه مراجعت نمود و عمر (خليفه دوم) در آن هنگام كه اسماء را مشاهده كرد، با لحن توهين آميزي به او گفت:«اي حبشي! ما در هجرت، بر شما پيشي گرفتيم.» اسماء گفت: راست مي گويي. به جان خودم قسم كه شما در خدمت رسول خدا(صل الله عليه و آله و سلّم) بوديد؛ گرسنه هاي شما را سير مي كرد و جاهلان شما را شرايع دين مي آموخت، و ما در غربت و دور از وطن بوديم (تبليغ دين مي كرديم.) سپس اسماء قسم ياد كرد كه در ديدار با رسول خدا (صل الله عليه و آله و سلّم) اين مطلب را يادآور خواهد شد. پس از شرف يابي نزد رسول خدا (صل الله عليه و آله و سلّم) گفتار عمر را به حضرت منتقل نمود. حضرت به او فرمودند:«مردم يك بار و شما دوبار هجرت كرديد.» به سبب اين گفتار، ايمان و ارادت قلبي اسماء به رسول خدا(صل الله عليه و آله و سلّم) مشخص مي شود. سپس پيامبر، كه از فتح «خيبر» سراسر وجودشان را شادي فرا گرفته بود، فرمودند:« نمي دانم از كدام واقعه مسرور شوم: فتح خيبر يا آمدن جعفر؟»

پس از شهادت جعفر در سال هشتم هجرت، در جنگ «موته»، اسماء با ابوبكر ازدواج كرد و محمّد بن ابي ابكر- فرزندخوانده اميرالمؤمنين (عليه السلام) و از ياران خاص آن حضرت-كه در صفا و خلوص ايمان و تقوا به مادرش شباهت داشت، متولّد شد.

اسماء در مدينه، همواره براي فاطمه زهرا (عليها السلام) همچون مادري مهربان بود و حضرت وصيت هايش را هنگام بيماري به او فرمود و اسماء مطابق آنچه در حبشه ديده بود و بنا به درخواست آن بانوي گرامي، عماري(تابوتي) ساخت تا هنگام تشييع جنازه، حجم پيكر مباركش ظاهر نشود و طبق وصيت آن حضرت در غسل بدن مطهّر به حضرت علي (عليه السّلام) كمك كرد.

او پيوسته در مقام دفاع از ولايت و اهل بيت (عليه السّلام) لحظه اي كوتاهي نكرد و در ايثار و از خودگذشتگي نسبت به ايشان، سر از پا نمي شناخت. اسماء به رغم آنكه همسر خليفه اول بود و در خانه او زندگي مي كرد، به مخالفت با وي و دفاع از مقام ولايت پرداخت و در قضيه فدك، پس از رحلت رسول اكرم(صل الله عليه و آله و سلّم) از شهود فدك و از تكذيب كنندگان حديث «نحنُ معاشرَ النبياء لانُورثُ، ماتركناه صدقهً» بود كه ابوبكر، همسرش، شهادت او را نپذيرفت.

به حق مي توان گفت: اسماء از خواص شيعيان حضرت علي و پيامبر اكرم و فاطمه زهرا (عليهاالسّلام) بود كه در بسياري از وقايع مهم زندگي و مسائل شخصي اين خاندان، حضور مؤثر و نقش بسزايي ايفا كرد.

همچنين وي از شاهدان ماجراي ردّ شمس (طلوع مجدّد خورشيد) بود و خود او نقل كرده است:«ديدم كه سر مبارك پيامبر در دامن حضرت علي (عليه السّلام) بود و به خواب رفت. خورشيد غروب كرد و حضرت علي (عليه السّلام) نماز عصر نخوانده بود. وقت نماز عصر تمام شد كه پيامبر بيدار گرديدند و هنگامي كه از جريان آگاه شدند، فرمودند: بار خدايا، علي (عليه السّلام) در حال اطاعت تو و اطاعت رسولت بود، و دعا كرد كه خورشيد دوباره طلوع كند. به خدا قسم، ديدم كه خورشيدي كه غروب كرده بود، طلوع كرد و حضرت علي (عليه السّلام) برخاست و نماز عصر را خواند. سپس خورشيد غروب كرد.»

اين بانوي بهشتي، پس از مرگ ابوبكر در سال سيزدهم، با اميرالمؤمنين علي (عليه السّلام) ازدواج كرد و يحيي از او متولّد گرديد.

2. امّ الفضل (لبابه)

نامش لبابه است، اما به كنيه اش «امّ الفضل» معروف است. او دختر حارث بن حزن بن بجير هلاليه و مادرش هند(خوله) بود. وي از برترين زنان خويش بود.

امّ الفضل همسر عبّاس، عموي پيامبر، و اولين بانويي بود كه پس از حضرت خديجه (عليهاالسّلام) در مكّه اسلام آورد و پيامبر چندان ارادتي به او داشتند كه بسيار به ديدارش مي رفتند و در خانه اش خواب قيلوله مي كردند. او زني نجيب، مؤمن، پرهيزگار و عابد بود و دوشنبه و پنجشنبه هر هفته روزه مي گرفت. وي فرزنداني همچون عبدالله، فضل، سعد، عبيدالله، قثم و عبدالرحمن تربيت كرد كه از خواص اميرالمؤمنين بودند و در جنگ ها شركت داشتند.

امّ الفضل اشعاري در حمايت از حضرت علي (عليه السّلام) عليه معاويه سروده است. هنگام بيماري رسول خدا (صل الله عليه و آله و سلّم) كه منجر به رحلت آن حضرت شد، امّ الفضل بسيار مي گريست. وقتي حضرت علت گريه را پرسيدند، گفت: به خاطر دوري از شما و قطع ارتباط آسمان از ما و براي حال امّت پس از شما گريه مي كنم. حضرت فرمودند:«همانا پس از من مورد قهر و استضعاف قرار خواهيد گرفت.»

اين بانوي بهشتي، پيش از شوهرش، عباس، و در زمان خلافت عثمان، (خليفه سوم)، دار فاني را وداع گفت و چون فوت عبّاس در سال 32 بوده، به يقين او پيش از سال 32 هجري دنيا را وداع گفته است.

3. سلمي بنت عُميس بن سعد حارث خثعمي

خواهر پدري اسماء و مادرش خوله(هند) بود. وي با حمزه، عموي پيامبر ازدواج كرد و ثمره اين ازدواج دختري به نام امامه (فاطمه بنت حمزه) بود و پس از شهادت حمزه با شدّاد بن اسامه ليثي ازدواج كرد. پس از بعثت نبي گرامي(صل الله عليه و آله و سلّم) در اولين روزهاي ظهور اسلام، به همراه خواهرش اسماء اسلام آورد و سعادت همسري مردي شجاع همچون حمزه سيدالشهداء را داشت. درخشندگي فضايل همسرش آشكارتر از آن است كه در قلم بگنجد. او بهترين حامي و حافظ دين رسول خدا(صل الله عليه و آله و سلّم) بود و در راه حفاظت از دين و پيكار با مشركان، در جنگ احد به شهادت رسيد و چون سلمي از نبوغ شاعري و فصاحت و بلاغت بالايي برخوردار بود، در مدح و رثاي همسرش اشعاري سرود.

او در زمره زنان پارسا، مؤمن، باتقوا و پرفضيلت زمان خويش و از نزديكان اهل بيت (عليه السّلام) محسوب مي شد و همچون خواهرش اسماء فضايل بسياري داشت، اما اسماء نسبت به او شهرت بيشتري داشت. سلمي كسي است كه در مراسم شب زفاف حضرت فاطمه زهرا (عليهاالسّلام) طبق وصيت مادرش حضرت خديجه (عليهاالسّلام) در كنار حضرت فاطمه (عليهاالسّلام) حضور داشت و پيامبر براي دنيا و آخرت او دعا فرمود.

نكته مهمي كه در اين زمينه بايد ذكر شود آن است كه بنت عميس كه محدّثان و راويان نام او را در مراسم عروسي حضرت زهرا (عليهاالسّلام) ذكر كرده اند و آن را پسوند كلمه اسماء قرار داده اند، در مورد اسماء صحّت ندارد؛ زيرا هنگام ازدواج حضرت زهرا (عليهاالسّلام) اسماء در حبشه (در هجرت اول) به سر مي برد و از لحاظ تاريخي دقيقاً معلوم است كه او در مدينه حضور نداشته و در سال ششم به مدينه بازگشته، اما ازدواج حضرت فاطمه (عليهاالسّلام) پيش از سال ششم هجري بوده است. بنابراين، بنت عميس مزبور، كه موّرخان ذكر كرده اند، كسي جز سلمي، نمي تواند باشد، اما چون اسماء از او مشهورتر بوده، به اشتباه به نام او ثبت شده است.

4.ميمونه بنت حارث بن حزن عامري

وي با امّ الفضل، همسر عبّاس، از يك پدر بودند و مادر آنان خوله (هند) بود. نام او برّه بود و رسول خدا (صل الله عليه و آله و سلّم) آن را به ميمونه تغيير داد. او در زمان جاهليت همسر مسعود بن عمروثقفي و پس از او همسر حويطب بن عبدالعزّي بود كه پس از مرگ او در سال هفتم هجري، هنگام عمره قضا، در محلي به نام «سَرف» (بين مكّه و مدينه) با مهريه پانصد درهم توسط عبّاس، عموي پيامبر، به ازدواج آن حضرت درآمد و او خود را به پيامبر بخشيد؛ يعني بدون مهريه و صداق، خويش را به همسري رسول خدا (صل الله عليه و آله و سلّم) درآورد. او آخرين همسر پيامبر بود كه از دنيا رفت و وفات او در سن 81 سالگي در سال 61 هجري در زمان خلافت يزيدبن معاويه بود.

محل وفات او نيز در همان مكان ازدواجش (سَرف) بود و خواهرزاده اش، ابن عباس، بر او نماز گزارد و وارد قبرش شد.

وي از محبّان حضرت علي (عليه السّلام) و دوستدار اهل بيت پيامبر (عليه السّلام) و امامت بود. او به نقل از پيامبر گفته بود:«كسي كه با حضرت علي (عليه السّلام) دشمني كند و ولايت و دوستي او را رها نمايد و دشمنان او را دوست بدارد، از آتش و شدت سوزش شعله و حرارت آن نجات نيابد.»

ميمونه گفت:«كسي را نمي شناسم كه دوستدار علي (عليه السّلام) باشد، جز تعدادي اندك.» پيامبر فرمود:«تعداد كم مؤمنان بسيار است. چه كساني از ايشان را مي شناسي؟» ميمونه گفت:«اباذر و مقداد و سلمان را مي شناسم و آموخته ام كه علي (عليه السّلام) را به دوستي شما دوست بدارم.» پيامبر فرمود:«راست گفتي، خداوند ايمان قلب تو را مورد امتحان قرار داده است.» اين گفتار رسول خدا(صل الله عليه و آله و سلّم) در مورد همسرش، ميمونه، نشانه توفيق و اعتماد اوست؛ زيرا كسي كه خداوند ايمان قلبي اش را امتحان كرده، ثقه و عادل است.

همچنين در مقام اطاعت از ولّي امر و ولاي اهل بيت (عليه السّلام) ميمونه به افراد توصيه مي كرد: به خاطر گرفتار نشدن به فتنه زمانه، با حضرت علي (عليه السّلام) بيعت كنيد و از صف او جدا نشويد؛ زيرا هر كه با او باشد، به خدا قسم هرگز گم راه نخواهد شد.

ميمونه به عنوان يكي از خواهران اهل بهشت كه پيامبر مژده بهشت به آنان داده بودند و نيز به عنوان همسر رسول خدا (صل الله عليه و آله و سلّم)، در زمره راويان حديث پيامبر مي باشد و احاديث زيادي از پيامبر نقل كرده است.

pdf دانلود مقاله خواهران بهشتی (64 KB)

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط