چکیده
در سالیان اخیر در باره ارتباط دین با سیاست نظریه هایی فراوان ارائه شده است؛ چه از جانب جوامعی با فرهنگ عربی و چه از سوی قدرت های الحادی و کفر پیشه شرقی که این دو بلوک قدرت هر کدام به نوعی رابطه دین و سیاسی با یکدیگر را زیر سوال برده و وجود این رابطه را نفی کرده اند. استکبار غرب دم از وجود دین وسیاست می زند، اما دینی که تنها جنبه شخصی دارد و حداکثر در چهار دیواری کلیسا محدود و محبوس است و خاصیتی در صحنه های اجتماعی وسیاسی جامعه ندارد. استکبار فروپاشیده شرق نیز نفس دین را نفی و وچود آن را انکار می کرد. این هر دو جامعه استکباری یک مسئله را دنبال کرده و آن تهی ساختن مردم از انگاره های دینی و بی تفاوتی آن ها به سیاست با دید دینی است.
اما در این میان «اسلام» دیدگاه خاص خود را دارد وبه ارتباط و پیوستگی دین و ساسیت معتقد است. با توجه به آیات فراوان از قرآن مجید و نیز با بررسی احادیث سنن و افعال پیامبر صلی الله علیه و اله و معصومین علیهم اسلام ارتباط دین با سیاست به خوبی دریافت می شود.