چکیده
یکی از رویکردهای هستیشناسانه و انسانشناسانهی حکمت متعالیه به تحلیل نحوه فاعلیت انسان مربوط است. با تبیین این مکتب هر فعلی که از انسان سر میزند لاجرم در یک سیر ضروری علی معلولی قرار میگیرد تا نهایتاً به مسبب الاسباب میرسد. در عین حال فیلسوفان قائلند که انسان در فعل خود مختار است چون تعریف فلسفی قدرت دربارهی وی صدق میکند. میرزای نائینی و تابعان وی این توضیحات حکمت متعالیه را به چالش کشیدهاند و کوشیدهاند نشان دهند صرف صادق بودن تعریف قدرت دربارهی انسان، نمیتواند توضیح دهندهی اختیار حقیقی وی باشد. از دید مکتب نائینى این تعریف صرفاً یک تعریف اصطلاحى است و قابل پذیرش نیست بلکه قادر بودن یعنى فاعل واجد کمالى باشد که به واسطهى آن، زمام ارادهى فعل یا ترک را در دست داشته باشد. بهعلاوه مکتب نائینی فیلسوفان را در تعریف فوق به جابهجایی محل نزاع متهم میکند و قائل است که با قبول مبنای حکمی، وجهی برای تصحیح ثواب و عقاب باقی نمیماند. در این مقاله بر سر آنیم که چالشهای مکتب نائینی با تعریف فلسفی قدرت را گزارش و نهایتاً دربارهی آن داوری کنیم.
کلیدواژهها: تعریف قدرت؛ اراده؛ فاعل بالقصد؛ اختیار تحلیلی؛ اختیار اصطلاحی
دانلود مقاله بررسی تعریف فلسفی قدرت از منظر مکتب میرزای نائینی