چکیده:
در اين مقاله مساله لزوم و عدم لزوم تقليد اعلم، كه از ديرباز در جوامع اسلامي مطرح بوده است، با استناد به ادله طرفين، مورد پژوهش و بررسي قرار گرفته است. نگارنده با عنايت به دلايل دو ديدگاه اصلي در اين مساله، به رغم ديدگاه مشهور فقهاي متاخر و معاصر، مبني بر لزوم تقليد اعلم، ادله ديدگاه لزوم تقليد اعلم را بيشتر مورد تامل و اشكال دانسته و ديدگاه عدم وجوب تقليد اعلم و جواز تقليد از مطلق فقهاي واجد شرايط را از فوت بيشتري برخوردار مي داند.
كليد واژه: اجتهاد، تقليد، مقلد، تقليد اعلم، تقليد غير اعلم، بنا عقلا، اجماع