چکیده:
ملا محسن فیض کاشانی از عالمان بزرگ اسلامی است که درزمینهٔ دانش فقه و علم اخلاق دارای آثار گرانقدری است. وی علم اخلاق را علم به احوال قلب از خصلتهای پسندیده و ناپسندیده آن میداند و علم فقه را علم به کیفیت عبادتهای مشروعه و علم به حکمهای مضبوطه از حلال و حرام در همه کسبها و معاملات تعریف کرده است. وی برخلاف غزالی که فقه را علم دنیا میشمرد آن را علم الهی میداند که مانند علم اخلاق باید علم آخرت تلقی شود. فیض بر پیوند وثیق بین این دو دانش در موضوع، غایت و روش فهم آموزهها از کتاب و سنت تأکید میورزد و ضمن شناسایی اسرار و حکَم اخلاقی، معنوی و عرفانی احکام شرعی در نگاشتههای فقهی خود آنها را ارائه میدهد. لذا رویکرد اخلاقی به گزارههای فقهی از مهمترین مشخصه برخی از آثار فقهی او به شمار میآید. فیض معتقد است که فقه تشخیص عمل طاعت و معصیت را به مکلّف اعطا مینماید و عمل به آن، موجب پرورش فضایل اخلاقی و دستیابی به کشف عینی حقیقت میشود. از طرف دیگر اخلاق نیز در وصول به مقاصد تشریع احکام فقهی مکلّف را یاری میدهد و گذر او را از ظاهر به باطن احکام شرعی، میسر میسازد.
pdf دانلود مقاله نسبت و رابطه دانش فقه و علم اخلاق از منظر فیض کاشانی (224 KB)