w w w . a h l e b a i t p e d i a .com
دانشنامه اهل بیت
حدیث
نویسنده مقاله: دکتر محمد رضا حاج اسماعیلی و عبدالامیر سعیدی
منتشر شده در: فصلنامه قرآنی کوثر
رتبه مقاله: علمی-تخصصی
سال،شماره: نیمه دوم پائیز و نیمه اول زمستان 1390 - شماره 40

چکیده:

خشم از عواطف و هیجانات مهم و تاثیرگذار بر رفتار انسان است و به دلیل ایجاد احساسات منفی و ناخوشایند در دسته هیجانات منفی قرار می گیرد؛ اما با این حال‌، به عنوان یکی از احساسات و رفتارهای ضروری در انسان به شمار آمده، ‌و در صورت مدیریت صحیح می تواند نقشهای سازنده و بسیار مفیدی در حفظ و بقاء زندگی و روابط اجتماعی وی ایفا کند و به نوعی می توان آن را حافظ و نگهبان آدمی دانست. حال با توجه به نقش اساسی که این هیجان در زندگی انسان ایفا می کند، در صورت عدم کنترل و مدیریت صحیح نیز می تواند زمینه ساز بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی باشد. به همین دلیل، ابراز این هیجان، ‌احتیاج به نوعی کنترل و مدیریت صحیح دارد که در صورت تحقق، ‌می تواند تاثیرات مفیدی در اصلاح رفتار فرد ایفا نماید. به همین دلیل، شیوه های کنترل و مدیریت صحیح آن از دیرباز مورد توجه روانشناسان و روان درمان گران بوده است. قرآن کریم نیز که با هدف هدایت بشر نازل گردیده و مهمترین دلیل نزول خویش را اصلاح ناملایمات و ناهنجاریهای رفتاری انسان دانسته است، ‌نگاه ویژه و دقیقی به مسئله خشم و راههای کنترل صحیح آن از طریق ایجاد رابطه ای عقلی و منطقی دارد. این مقاله بر آن است تا با توجه به راهکارها و نمونه هایی که در قرآن کریم و روایات مطرح گردیده، ‌به بررسی و شناخت این هیجان و راههای وصول به مدیریت صحیح آن بپردازد.

متن مقاله:

معنای خشم:

خشم عبارت است از: حالت نفسانیه که باعث حرکت روح حیوانی از داخل به جانب خارج از برای غلبه و انتقام می شود. و هر گاه شدت نمود باعث حرکت شدیدی می شود که از آن حرکت، حرارتی مفرط حاصل، و از آن حرارت، دود تیره ای بر می خیزد و دماغ و رگها را پُر می سازد، و نور عقل را می پوشاند، ‌و اثر قوه ی عاقله را ضعیف می کند.(نراقی، بی تا /۱۷۷)
پس اگر انتقام ممکن باشد و قدرت بر آن داشته باشد، چون غضب از به حرکت آمدن خون از باطن به ظاهر میل می کند، رنگ آدمی سرخ می شود. و اگر انتقام ممکن نباشد و از آن مایوس باشد خون میل به باطن می کند و به آن جهت رنگ آدمی زرد می شود. و اگر غضب بر کسی باشد که نداند خواهد توانست انتقام از او بکشد یا نه، گاهی خون میل به باطن و گاهی میل به ظاهر می کند، ‌و به این جهت رنگ آدمی گاهی سرخ و گاهی زرد می شود. (رک. گنجی، ‌۱۳۸۱، ‌فصل نهم، ‌واکنشهای درونی /۱۹۹) خشم یکی از هیجانات نیرومندی است که دست آفرینش در انسان نهاده است و از سالهای اولیه رشد، ‌بروز می کند. (مصباح، ‌۱۳۷۴، ‌ج۴۹۴/۱) در واقع این هیجان هنگامی برانگیخته می شود که شخص نتواند به هدفش برسد. (شعاری نژاد، ۳۱۱/۱۳۸۵) خشم، ‌یک واکنش احساسی خود به خود در برخورد با تهدیدی حقیقی یا خیالی است که انرژی و نیز انگیزه ای برای از میان برداشتن آن تهدید، ‌ایجاد می کند و در این میان، ‌هر چه تهدید، ‌بزرگ تر باشد میزان برانگیختی نیز بیشتر می شود و انگیزه از میان برداشتن آن، ‌افزایش می یابد.(مهکام، ‌۱۳۸۳، ‌شماره ۵۴/۱۹) بسیاری از نویسندگانی که در مورد روانکاوی قلم می زنند، پرخاشگری یا خشم را عامل عمده افسردگی معرفی می کنند. (تاوریس، ‌۱۷۶/۱۳۷۹)
بنابراین، خشم به عنوان یکی از عواطف مهم انفعالی است که کارهای بسیار با اهمیتی برای انسان انجام می دهد به او در حفظ و نگهداری خویش کمک می کند، زیرا وقتی انسان خشمگین می شود نیرویش برای انجام کارهای سخت عضلانی افزایش می یابد(نجاتی، ‌۱۳۶۷ /۱۰۸)، ‌و موجب افزایش جریان خون به سوی عضلات شده، ‌گلیکوژن اندوخته شده در عضلات را به گلوکز تبدیل می کند. علاوه بر این، ‌قشر غده ی فوق کلیوی با ترشح هورمون های استروئید، ‌باعث می شود که عضلات راحت تر به گلوکز دست یابند. ( کارلسون، ‌۱۳۸۰/۲۸۷) و این حالت او را برای دفاع از خود یا غلبه بر مشکلاتی که مانع تحقق اهداف مهمش می شوند، قادر می سازد.(نجاتی، ۱۰۱/۱۳۶۷).

عملکرد انسانها پیرامون خشم:

عملکرد انسانها پیرامون خشم بر سه قسم است:
بعضی در وقت غضب فکر و هوشی از برای ایشان باقی نمی ماند و از اطاعت عقل و شرع بیرون می روند.(نراقی، ‌بی تا /۱۷۸) این شخصیت غالباً‌از نظر سازگاری بهنجار است اما در دوره های خشم خود از نظر پرخاشگری و از خودبیگانگی راه افراط را می پیماید. (کریمی، ۱۳۸۱/۱۹۸) طایفه ای دیگر در طرف تفریط اند، ‌که مطلقاً قوه غضبیه ندارند و در جائی که عقلاً‌ و یا شرعاً‌ غضب لازم است مطلقاً‌ از جابر نمی آیند. گروهی نیز بر جاده اعتدال و مستقیم اند، ‌که غضب ایشان به موقع، و غلظت ایشان به جاست. و در هنگام غضب از حد شرع و عقل تجاوز نمی کنند. شکی نیست که حد اعتدال آن، ‌مرغوب و مطلوب است. بلکه آن فی الحقیقه، ‌غضب نیست، ‌بلکه شجاعت و قوت نفس است. و طرف تفریط آن نیز اگر چه غضب نباشد اما مذموم و قبیح، ‌و نتیجه جبن و خواری است. و بسا باشد که از غضب بدتر بوده باشد، زیرا کسی را که هیچ قوه غضبیه نباشد بی غیرت و خالی از حمیت است. (نراقی، بی تا/۱۷۸)

انواع خشم و ویژگیهای آنها:

شاید برای بعضی از افراد، این توهم پیش آید که خشم به طور کلی، مذموم و ناپسند است. اما همانگونه که اشاره شد، ‌خشم همه جا بد نیست؛ بلکه می تواند در جایی مناسب باشد و در جایی دیگر نامناسب؛ به طور مثال:
۱- خشم مناسب:
خشم مناسب دارای سه ویژگی است:
الف) یک تهدید واقعی در کار باشد.
ب ) میزان خشم متناسب با شدت تهدید باشد.
ج) اقدامات بعدی ما با کمترین آسیبی که متوجه خودمان و دیگران بکند، ‌از شدت تهدید بکاهد.
۲- خشم نامناسب:
این نوع خشم هم دارای دو ویژگی است:
الف) بی آنکه دلیل منطقی ای در کار باشد عصبانی شویم.
ب ) شدت خشم و واکنش ما با حادثه اتفاق افتاده، ‌تناسب نداشته باشد.
با توجه به ویژگی خشم، ‌مناسب و نامناسب باید گفت خشم، ‌یک مکانیزم طبیعی در بدن برای دفاع از خود است و به هنگامی که منافع فرد در معرض تهدید قرار گیرد، ‌بروز می کند؛‌ اما آنچه مهم است، ‌شناسایی حادثه و تهدید واقعی است و همچنین کنترل و مهار خشمی که به واسطه آن به وجود می آید. (مهکام، ‌۱۳۸۳ /۵۵) زمانی که انسان به خشم می آید قدرت شناخت و استدلال و فهم او تحت تاثیر عامل خشم قرار می گیرد و فرد توانایی درست اندیشیدن را از دست می دهد.(ژاله فر، ‌۱۳۸۲/ ۱۵۵) امام صادق (ع) در این باره می فرمایند: « من لم یملک غضبه، لم یملک عقله»: «هر کس مالک غضب خود نباشد مالک عقل خود نخواهد بود.» (کلینی، ‌۱۳۶۳، ‌ج ۴۱۵/۳ و مجلسی، ‌۲۷۸/۷۳)
شایسته است که انسان در چنین حالتی از دست زدن به کارهایی که بعداً از انجام آنها پشیمان خواهد شد، ‌بپرهیزد. علاوه بر این لازم است چگونگی تسلط بر نیروی غضب را نیز بیاموزد. از همین جا علت اینکه خداوند مردم را به حاکم شدن و تسلط بر انفعال خشم و فرو خوردن آن سفارش می کند، روشن می شود. (نجاتی، ‌۱۰۵/۱۳۶۷)
«الذین ینفقون فی السراء و الضراء و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس والله یحب المحسنین (آل عمران /۱۳۴) :« همانان که در فراخی و تنگی انفاق می کنند و خشم خود را فرو می برند و از مردم در می گذرند و خداوند نکوکاران را دوست دارد.»
صاحب تفسیر نمونه در خصوص این آیه در کتاب خود می نویسد:
«آنها بر خشم خود مسلطند( والکاظمین الغیظ) کظم، ‌در لغت به معنی بستن سر مشکی است که از آب پر شده باشد، ‌و بطور کنایه در مورد کسانی که از خشم و غضب پر می شوند و از اعمال آن خودداری می نمایند بکار می رود. «غیظ» به معنی شدت غضب و حالت برافروختگی و هیجان فوق العاده روحی است، که بعد از مشاهده ناملایمات به انسان دست می دهد. حالت خشم و غضب از خطرناک ترین حالات است و اگر جلوی آن رها شود، ‌در شکل یک نوع جنون و دیوانگی و از دست دادن هر نوع کنترل اعصاب خودنمائی می کند، و بسیاری از جنایات و تصمیمهای خطرناکی که انسان یک عمر باید کفاره و جریمه آن را بپردازد در چنین حالی انجام می شود، ‌و لذا در آیه فوق دومین صفت برجسته پرهیزگاران را فرو بردن خشم معرفی کرده است. پیغمبر اکرم(ص) فرمود:« من کظم غیظا و هو قادر علی إنفاذه ملاه الله أمنا و إیمانا»؛‌ آن کس که خشم خود را فرو ببرد با اینکه قدرت بر اعمال آن دارد خداوند دل او را از آرامش و ایمان پر می کند. این حدیث می رساند که فرو بردن خشم اثر فوق العاده ای در تکامل معنوی انسان و تقویت روح ایمان دارد.»(مکارم شیرازی ۱۳۸۲، ج ۱۱۸/۳)
در نهج البلاغه به کرات، ‌به مضرات و خطرات خشم نامناسب اشاره و به دوری از آن توصیه شده است:
«الحده ضرب من الجنون، ‌لان صاحبها یندم، ‌فان لم یندم فجنونه مستحکم»: «تندخوئی نوعی جنون و دیوانگی است چرا که صاحبش پشیمان می شود و اگر پشیمان نشود دلیل آن است که جنونش مستحکم است.» (دشتی، ۱۳۸۱، ‌حکمت ۲۵۵/ ۴۸۷)
بنابراین وقتی خشم در وجود انسان شعله ور می شود قدرت تشخیص عقل ضعیف می گردد و کارآئی آن به نسبت شدت خشم از دست می رود. شدت خشم گاهی ممکن است به جائی برسد که شخص خشمگین در اوج خشم قدرت عقل را کاملاً‌ از کف بدهد و به دیوانه ای تبدیل شود که توان تشخیص درست از نادرست و حق از باطل را ندارد. (ر.ک نرمان ۱۳۸۱، ‌ج ۱/ ۴۴۲) اینجاست که ممکن است شخص خشمگین مرتکب کاری بشود که از هیچ آدم عاقل سر نمی زند و لذا از دیدگاه نهج البلاغه، خشم نوعی دیوانگی شناخته شده است.«اذا احتشم المومن اخاه فقد فارقه.»: «به خشم در آوردن و شرمنده ساختن دوست، مقدمه جدائی از اوست» (دشتی، ‌۱۳۸۱، حکمت ۵۳۳/۴۸۰) و در جایی دیگر می فرمایند: «الغضب نار موقده من کظمه اطفاها و من اطلقه کان اول محترق بها». «خشم آتش شعله وری است؛ ‌هر که خشم خود را فرو خورد، ‌آن آتش را خاموش کند و هر که عنان خشم را رها سازد نخست خود به آتش آن سوزد.» (حالت، ‌۱۳۶۳/ ۸۸)
پس وقتی آتش خشم زبانه می کشد بدن از حالت طبیعی خارج می شود و به تبع آن انسان توان طبیعی درک و تشخیص را از دست می دهد و عقل از کارکرد درست باز می ماند. لذا برای حفظ سلامت عقل و روان، پرهیز از خشم موکداً‌ توصیه شده است.
همچنین با توجه به حدیث ذیل آن چه مهم است این است که تصمیم هایمان تحت تاثیر خشم قرار نگیرند؛
پیامبر اکرم(ص) فرمودند« اوصانی ربی بتسع: اوصانی بالاخلاص فی السر و العلانیه، ‌و العدل فی الرضا و الغضب، ‌و القصد فی الفقر و الغنی. و ان اعفو عمن ظلمین، ‌واعطی من حرمنی، ‌و أصل من قطعنی، ‌و ان یکون صمتی فکرا، ‌و منطقی ذکرا، ‌و نظری عبرا.»: «پروردگار متعال، مرا به نه چیز سفارش نمود: اخلاص در آشکار و پنهان، دادگری در خوشنودی و خشم، میانه روی در نیاز و توانمندی، بخشیدن کسی که در حق من ستم روا داشته است، ‌کمک به کسی که مرا محروم گردانده، ‌دیدار خویشاوندانی که با من قطع رابطه نموده اند، ‌و این که خاموشیم اندیشه و سخنم، یادآوری خداوند، و نگاهم عبرت و پند باشد.) در این حدیث خداوند پیامبر (ص) در حدیثی دیگر سفارش کرده اند که، ‌در حالت خوشنودی و خشم، عدالت را انجام دهید (والعدل فی الرضا و الغضب). و از اتخاذ تصمیم تحت تاثیر هیجان بپرهیزید.(مجلسی، ۱۴۰۳، ‌ج ۷۴/ ۱۳۹)

ابراز خشم:

ابراز کردن خشم به این معناست که در بیان خشم خود جسور و منطقی باشیم نه پرخاشگر، ‌این روش منطقی ترین راهکار برای ابراز خشم است. ارسطو مثال می زند:« عصبانی شدن آسان است، اما عصبانی شدن نسبت به فردی به صورت درست، ‌تا حد معقول در زمان درست و به دلیل درست، ‌کاری ساده نیست.»(ارسطو، ‌اخلاقیات نیکومایخن، ‌به نقل از گولمن، ‌۱۳۸۰/ ۱۵) در واقع ما باید یاد بگیریم که چگونه رفع اتهام کنیم و خود را تبرئه نمائیم و چگونه به این هدف بدون صدمه زدن به دیگران برسیم. جسور و شجاع بودن به این معنی نیست که قلدر باشیم و به دیگران زور بگوییم.(رک. کنترل خشم، ‌۱۳۸۵) «پیغمبر خدا (ص) فرمودند که: «شجاع، ‌کسی است که: در حالت غضب خود را بتواند نگاه دارد.»(بخاری، ‌۱۴۰۷، ‌ج۸/ ۳۴)
اما همین گونه که در مباحث قبل نیز اشاره شد، ‌خشم علاوه بر اثرات مفیدی که برای انسان دارد آثار و نتایج سوئی را نیز در صورت عدم مدیریت و کنترل صحیح آن در بردارد. به طور مثال: یکی از آثار و نتایج سوء غضب، کینه و حسد است و این حالت آدمی را به بیماری و تیرگی و اختلال طبیعت سوق می دهد. لذا ضروری است که ماهیت غضب مشخص گردد، ‌تا آدمی بتواند جنبه ی نکوهیده ی آن را از خود دور سازد و به تعدیل و درمان آن بپردازد. و نیز باید آثار مفیدی که مهار این غریزه به دنبال دارد را بشناسد و همچنین آثار و ارزشهای رفتاری تاثیرگذار در کنترل خشم از قبیل بردباری و عفو مداری با دیگران برای او روشن شود. (رک. فتح/۲۶- فتح/۲۹- شوری/۲۷- توبه /۱۲۳- تحریم /۹- آل عمران/۱۳۴)
در قرآن حالت هیجانی و تاثیرش بر رفتار در مورد داستان حضرت موسی(ص) مطرح شده است. موسی (ع) وقتی که از کوه طور بازگشت و بنی اسرائیل را مشاهده کرد که گوساله ی طلایی ساخته ی دست سامری را می پرستند، ‌از شدت خشم الواح را به زمین می اندازد و سر برادرش را می گیرد و به طرف می کشد و او را مورد سرزنش و عتاب قرار می دهد.(رک. اعراف /۱۵۰- طه/۹۴- ۹۲)
هنگامی که نیروی غضب بر انسان چیره می شود قدرت درست اندیشیدن را از وی سلب می کند و باعث رفتارهای نابهنجار از انسان می شود. یا سخنانی می گوید که پس از فرو نشستن خشمش پشیمان می شود. در آیاتی که خشم حضرت موسی (ع) بازگو شده است و به آن اشاره شد مشاهده شد که موسی (ع) از شدت خشم الواح را به زمین انداخت و سر و ریش برادرش را گرفت و با خشم به طرف خود کشید و به گمان اینکه هارون(ع) در نهی بنی اسرائیل از گوساله پرستی کوتاهی کرده است، ‌او را مورد سرزنش قرار داد. اما زمانی که خشمش برطرف شد و آرامش خود را بازیافت و متوجه شد که هارون آنها را از این کار بازداشته است و آنان بودند که او را ناتوان و ضعیف شمرده و نزدیک بود به قتلش برسانند، از خدا نسبت به آنچه که در مورد برادرش پیش از شناختن حقیقت ماجرا انجام داده بود آمرزش خواست.(عباس نژاد ۱۳۸۴/ ۱۸۹)
«قال رب اغفرلی و لاخی و ادخلنا فی رحمتک و انت ارحم الراحمین) «گفت: پروردگارا من و برادرم را بیامرز و ما را به رحمت خویش در آر که تو از همه رحیمان رحیمتری.»
(اعراف/۱۵۱)

موارد صحیح ابراز خشم:

با توجه به اهمیت این هیجان در ذیل به برخی از موارد ابراز صحیح آن از دیدگاه قرآن کریم و روایات اشاره می شود:

۱) احقاق حق و رضایت پروردگار:

زمانی که فردی تلاش می کند که حق انسانی را ضایع سازد هیجان خشم عاملی است که موجب می شود فرد از خود واکنش نشان داده و از حق خود دفاع نماید.( ژاله فر، ‌۱۳۸۲/ ۱۵۴)
حضرت علی (ع) در اینباره می فرمایند:« پیامبر (ص) از برای دنیا هرگز به غضب نمی آمد. اما هرگاه از برای حق، غضبناک می شد احدی را نمی شناخت، ‌و تا یاری حق را نمی کرد غضب او تسکین نمی یافت.» (نراقی، بی تا /۱۷۸ به نقل از : فیض کاشانی، «محجه البیضاء»، ‌ج۵/ ۳۰۳) امام رضا (ع) نیز می فرمایند:« انما تغضب لله عز وجل، ‌فلا تغضب له باکثر مما غضب علی نفسه.» چنانچه در موردی خواستی غضب کنی و برای خدا برخورد نمائی، پس متوجه باش که غضب و خشم خود را در جهت و محدوده رضایت و خوشنودی خداوند، اعمال کن.» (الدینوری، ‌بی تا، ‌ج۱/ ۲۹۲)
۲) در برابر کفار و دشمنان اسلام:
کسی که دندان غضب را برای رضای خدا تیز کند، می تواند از دشمنان دین را از پا در آورد. حضرت علی (ع) که نسبت به صحنه های درون مرزی، ‌این همه دستور صبر، حلم و بردباری و گذشت می دهد نسبت به ابراز خشم در جبهه های جنگ با دشمن برون مرزی می فرماید(جوادی آملی، ‌۱۳۷۷، ‌ج۱۰/ ۱۸۳)
«من احد سنانا الغضب لله قوی علی قتل اشداء الباطل.»: «کسی که دندان خشم را بخاطر خدا تیز کند توانائی بر کشتن سردمداران کفر پیدا می کند.»(دشتی، ‌۱۳۸۱ /۴۷۵)
قرآن متذکر می شود با کفاری که در برابر گسترش اسلام ایستادگی می کنند با خشونت و شدت رفتار کنید و این همان سختگیری است که از نیروی خشم در راه خدا و گسترش دعوت الهی سرچشمه می گیرد. (نجاتی، ‌۱۳۶۷/ ۱۰۱) و در توصیف پیامبر و مومنان همراهش چنین می فرماید:« محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم…» (فتح /۲۹): « محمد (ص) پیامبر خداست و کسانی که با اویند بر کافران سختگیر [و] با همدیگر مهربانند…» و این توصیف بدون شک نمونه ی کامل و درستی از شناسایی موقعیت در چگونگی ابراز صحیح خشم و کنترل رفتار است که مومنان حقیقی موفق به انجام آن می شوند.

آثار ابراز خشم نامناسب:

علاوه بر اینکه خود غضب از مهلکات عظیمه و از صفات خبیثه است، ‌لوازم و آثاری چند نیز بر آن مترتب می شود که همه آنها مهلک و قبیح است، مانند: فحش و دشنام و اظهار بدی مسلمین و شماتت ایشان و فاش کردن سر ایشان را و دریدن پرده عفت یکدیگر و سخریه و استهزاء به ایشان کردن و غیر اینها از اموری که از عقلاً‌ صادر نمی گردد. البته بعد از تسکین آتش برافروخته آن، ‌آدمی پشیمان و افسرده خاطر می گردد. و غضبناک، ‌غمناک و شکسته دل می شود. و باعث دشمنی دوستان و شماتت دشمنان و شادی ایشان، ‌و سخریه و استهزای اراذل و اوباش، ‌و تغییر مزاج، و بیماری تن می گردد.(نراقی، بی تا /۱۷۸)
گاهی نیز فرد ممکن است خشم خود را متوجه درون خود کند یا ممکن است فقط با کمک وسایل کلامی خشم خود را بیرون بریزد.(نرمان، ‌۱۳۸۱، ‌ج۱/۴۴۳) و حرکات قبیحه و افعال ناشایست، از: دشنام و هرزه گوئی و سخنهای رکیک و از او سر بزند. و بسا باشد که: دشنام به ماه و خورشید و ابر و باد و باران و درخت و جماد و حیوان می دهد. و می رسد به جائی که کاسه و کوزه خود را می شکند و با حیوانات و جمادات به سخن در می آید. (نراقی، ‌بی تا/۱۷۸، ‌گنجی /۱۳۴)

تعدادی از احادیث نقل شده در مورد خشم نامناسب:

و در اخبار و آثار، مذمت شدید در خصوص غضب وارد شده است: حضرت محمد (ص) می فرمایند:« و الغضب یفسد الایمان کما یفسد الخل العسل»: «غضب ایمان را فاسد می گرداند چنانکه سرکه عسل را فاسد می کند.»(کلینی، ‌۱۳۶۳، ‌ج۳/ ۴۱۲ و مجلسی، ۱۴۰۳ ج ۷۳ /۲۶۶)
در حدیثی دیگر از امام صادق(ع) نیز می فرمایند:« ما من جرعه یتجرعها العبد احب الی الله عزوجل من جرعه غیظ یتجرعها عند ترددها فی قلبه اما بصبر و اما بحلم»: «هیچ جرعه ای بنده ننوشد که نزد خدای عزوجل محبوبتر باشد از جرعه خشمی که، ‌هنگام گردشش در دل بنوشد، ‌بوسیله صبر یا خویشتنداری.»(مجلسی، ۱۴۰۳، ‌ج۷۳/ ‌۲۶۷) و در روایت دیگر از ایشان آمده:« الغضب مفتاح کل شر»: «غضب کلید، هر بدی و شری است.» (همان /۲۷۴. وکلینی، ‌۱۳۶۳، ‌ج۳/ ۴۱۲)
امام باقر(ع) نیز می فرمایند: «من کظم غیظا و هو یقدر علی امضائه حشا الله قلبه امنا و ایمانا یوم القیامه»: «هر که خشمی را فرو خورد که بتواند آن را اعمال کند، ‌خدا روز قیامت دلش را از ایمنی و ایمان پر کند.» (کلینی، ‌۱۳۶۳، ‌ج۳/ ۱۷۱)

راههای کنترل خشم از نظر اسلام:

کنترل خشم این امتیاز را دارد که هم احساسات ناشی از خشم و هم تحریکات جسمانی که خشم باعث به وجود آمدن آنها می شود، ‌کاهش می یابد. ‌بی تردید نمی توان پیشاپیش حوادثی را که باعث خشم می شوند، ‌از سر راه برداشت و یا از روبه رو شدن با آنها اجتناب نمود، ‌شاید نتوانیم آنها را تغییر دهیم، اما می توانیم بیاموزیم که چگونه واکنش های خود را کنترل و مدیریت کنیم(کنترل خشم، ‌۱۳۸۵) به طور مثال:
ازاله اسبابی که باعث هیجان غضب می شود، ‌مثل: فخر و کبر، عجب و غرور، ‌لجاج و مراء استهزاء و حرص و دشمنی، حب جاه و مال و امثال اینها، ‌که همه آنها اخلاق رذیله و صفات مهلکه هستند، و خلاصی از غضب با وجود آنها ممکن نیست، ‌پس باید ابتدا ازاله آنها را کرد تا ازاله غضب سهل و آسان باشد.(نراقی، ‌بی تا/۱۸۱)
ملاحظه اخبار و آثاری کند که در مذمت غضب رسیده (همان /۱۸۲)، ‌مانند این داستان: «روزی یکی از بستگان امام سجاد(ع) در حضور جمعی، بر سر موضوعی بر امام سجاد(ع) سخنان نامناسب گفت. امام سجاد (ع) سکوت کرد، ‌سپس آن شخص رفت، ‌امام سجاد(ع) به حاضران فرمود: آنچه را این مرد گفت، ‌شنیدید، ‌و من دوست دارم که همراه من بیایید و نزد او برویم، ‌تا جواب او را بدهم و شما بشنوید حاضران، ‌موافقت کردند، ‌امام سجاد (ع) با آنها رهسپار شدند، ‌در راه مکرر می فرمود: والکاظمین الغیظ (از صفات پرهیزکاران فرو بردن خشم است) (آل عمران/۱۳۴) حاضران فهمیدند که آن حضرت، ‌پاسخ درشت به او نخواهد داد، ‌همچنن با آن حضرت حرکت کردند تا به منزل آن مرد بدگو رسیدند، ‌او را صدا زدند، ‌او از خانه خارج گردید.
امام (ع) به او فرمودند: ای برادر! اگر آنچه به من نسبت دادی در من هست، ‌از درگاه خدا، ‌طلب آمرزش می کنم، ‌و اگر در من نیست، از خدا می خواهم که تو را ببخشد. آن مرد، سخت تحت تأثیر بزرگواری امام قرار گرفت، ‌و به پیش آمد و بین دو چشم امام را بوسید و عرض کرد: بلکه من سخنی به تو گفتم که در تو نبود، ‌و من سزاوار به آن سخن هستم به این ترتیب امام سجاد(ع) درس بردباری و حفظ رابطه خویشاوندی و کنترل خشم را به ما آموخت (اشتهاردی محمدی، ۱۳۸۵، ‌ج۲/ ۲۵)
متذکر اخبار و احادیثی گردد که در مدح و ثواب نگاهداشتن خود از غضب وارد شده است، ‌و فوائد آن را به نظر در آورد.(نراقی، بی تا /۱۸۳) مانند این حدیث:
امام صادق(ع) در اینباره می فرمایند:« من کف عن اعراض الناس اقاله الله نفسه یوم القیامه، ‌ومن کف غضبه عن الناس کف الله عنه غضبه یوم القیامه»: «هر کس دنبال هتک حرمت- ناموس و آبروی- دیگران نباشد، ‌خداوند متعال او را در قیامت مورد عفو و بخشش قرار می دهد؛ و هر کس غضب و خشم خود را از دیگران باز دارد، خداوند نیز خشم و غضب خود را در قیامت از او برطرف می سازد.»(حرعاملی، ۱۳۶۷، ‌ج۱۷۴/۸ و ۶۱۱)
ملاحظه فواید ضد غضب را مانند حلم و مدحی را که در این خصوص وارد شده را، ‌داشته باشد و راههای حلم و بردباری را در خود تقویت کرده و غضب و شخم را بر خود ظاهر نسازد، اگر چه در دل خشمناک باشد. و اگر کسی مدتی چنین کند به تدریج عادت می شود و حسن خلق از برای او حاصل می شود. (نراقی، بی تا /۱۸۲)
عواقب کار خود را بسنجد و کاری انجام ندهد که بعداً‌ پشیمان شود. تصور کند که در وقت غضب، ‌صورت او چه نوع قبیح و متغیر، و اعضای او متحرک و مضطرب، ‌و کردارش از نظم طبیعی بیرون، و گفتارش غیر مطابق قاعده و قانون می شود.(همان /۱۸۳)
اجتناب کند و از مصاحبت کسانی که قوه غضبیه ایشان غالب و از فضیلت حلم خالی هستند. و این را مردی و شجاعت می نامند و می گویند: ما از کسی متحمل درشتی و سختی نمی شویم، و بر فلان امر صبر نمی کنیم. بلکه مجالست کند با اهل علم و حلم و وقار، و کسانی که مانند کوه پا بر جا و با هر باد ضعیفی از جای در نمی آیند.(همان/۱۸۴)
ارزیابی ما از موقعیت می تواند بر شدت تجربه ی هیجانی ما نیز تاثیر بگذارد. (اتکینسون، ‌۱۳۷۹/ ۷۲۴) به همین خاطر اگر انسان بداند که هر چه در عالم واقع می شود همه به قضا و قدر الهی است و جمیع موجودات، ‌مسخر قبضه قدرت او، ‌و همه امور در ید کفایت اوست و خدا هر چه از برای بنده مقرر کرده است البته خیر و صلاح آن بنده در آن است، و چه بسا باشد که مصلحت او در گرسنگی و بیماری، یا فقر و احتیاج، ‌یا ذلت و خواری، یا قتل یا امثال اینها باشد. و چون این را دانست، می داند که: دیگر غضب کردن بر دیگران، و خشم گرفتن برایشان راهی ندارد، ‌چرا که هر امری هست از جانب پروردگار خیرخواه او می رسد.(نراقی، بی تا/۱۸۲)
متذکر شود که غضب نیست مگر از بیماری دل و نقصان عقل، که باعث آن ضعف نفس است نه شجاعت و قوت نفس، و از این جهت است که: دیوانه زودتر از عاقل غضبناک می گردد و مریض از تندرست زودتر به غضب می آید. و همچنین پیران ضعیف المزاج زودتر از جوانان، و زنان، زودتر از مردان از جا در می آیند. و صاحبان اخلاق بد زودتر ارباب ملکات فاضله به خشم می آیند. چنانکه مشاهده می شود کسی که: رذل است به فوت یک لقمه خشمناک می گردد و بخیل به تلف شدن یک حبه از مالش غضب می کند حتی بر دوستان و عزیزان خود. اما صاحبان نفوس قویه، ‌شأنشان از آن بالاتر، ‌و رتبه ایشان از آن والاتر است که به امثال این امور، متغیر و مضطرب گردند. (همان و رک، ‌کلینی،‌۱۳۶۳، ‌ج۳۰۲/۲) به یاد آورد که تسلط و قدرت خدا بر او، ‌قویتر و بالاتر از قدرت او بر آن ضعیفی است که بر او غضب می کند. و او در جنب قوه قاهره الهیه غیر متناهیه به مراتب ضعیف تر و ذلیل تر از این ضعیف ناتوان که در جنب قدرت اوست. پس بترس و حذر کن از اینکه: چون تو غضب خود را بر او جاری سازی خداوند قهار نیز در دنیا و آخرت غضب خود را بر تو جاری بکند.(همان/۱۸۳) متذکر گردد شاید روزگار، روزی آن ضعیفی را که بر او غضب می کند، قوت دهد و کار او بالا گیرد و بر وی زبر دست شود و در صدد انتقام و مکافات از او برآید.(همان)
بداند که هر حلیم و بردباری غالب و قاهر، ‌عزیز و محترم می باشد و هر غضبناک مضطرب الحالی پیوسته مغلوب، و در دیده ها بی وقع می گردد. (همان)
از جمله معالجات غضب نیز که در روایات آمده، آن است که:آدمی در وقت این هیجان، بنشیند، ‌و اگر نشسته باشد بخوابد و وضو گرفتن و غسل کردن با آب سرد نیز برای تسکین آتش غضب مفیدند. همچنین، ‌اگر غضب بر کسی باشد که قرابت رحم با یکدیگر داشته باشند چنانچه در اخبار وارد شده، اگر دست به بدن او گذارد غضب او ساکن می گردد.» (نراقی، ‌بی تا/۱۸۲، ‌رک. کلینی ۱۳۶۳، ‌ج۲/ ۳۰۲)

بهترین راه مدیریت و ابراز خشم از دیدگاه قرآن و روایات:

بخشش، می تواند بهترین راه و اولین قدم در مدیریت و ابراز خشم باشد. لذتی که انسان به دنبال عفو و گذشت احساس می کند با آتشی که به هنگام خشم سراسر وجود او را فرا می گیرد قابل مقایسه نیست. انسان عاقل هرگز آن لذت دل انگیز را با این آتش جانسوز جایگزین نمی کند، ‌یعنی عاقل، ‌گذشت می کند تا در آتش سوزان خشم نسوزد. (منافی اناری، ‌۱۳۸۵) و الذین یجتنبون کبائر الاثم و الفواحش و اذا ما غضبوا هم یغفرون»« و کسانی که از گناهان بزرگ و زشتکاریها، خود را به دور می دارند و چون به خشم در می آیند در می گذرند.»(شوری /۳۷)
صاحب المیزان در تفسیر این آیه می نویسد: (واذا ما غضبوا هم یغفرون) این جمله اشاره است به فضیلت عفو در هنگام غضب که از بارزترین صفات مومنین است.(رک. طباطبایی، ۱۳۷۴، ‌ج۱۸/ ۹۲) نه تنها مومنان در موقع غضب زمام اختیار از کفشان ربوده نمی شود، و دست به اعمال زشت و جنایات نمی زنند، بلکه با آب عفو و غفران قلب خود و دیگران را از کینه ها شستشو می دهند. و این صفتی است که جز در پرتو ایمان راستین و توکل بر حق پیدا نمی شود. جالب اینکه: نمی گوید آنها غضب نمی کنند، ‌چرا که این جزء طبیعت انسان است و در بعضی موارد، ‌یعنی در آنجا که برای خدا، ‌و در راه احقاق حق مظلومان باشد، ‌ضرورت دارد، بلکه می گوید آنها به هنگام غضب آلوده گناه نمی شوند، ‌سهل است به سراغ عفو و غفران آن می روند، ‌و باید هم چنین باشد، ‌چگونه انسان می تواند در انتظار عفو الهی به سر برد در حالی که خود کینه توز و انتقام جو است، ‌و به هنگام غضب هیچ قانونی را به رسمیت نمی شناسد. (مکارم شیرازی، ‌۱۳۸۲، ‌ج۲۰/ ۴۵۹)
« الذین ینفقون فی السراء و الضراء الکاظیمن الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین»(آل عمران/۱۳۴)، : «همانان که در فراخی و تنگی انفاق می کنند و خشم خود را فرو می برند و از مردم در می گذرند و خداوند نکوکاران را دوست دارد.»
« و ما خلقنا السماوات و الارض و ما بینهما الا بالحق و ان الساعه لاتیه فاصفح الصفح الجمیل »(حجر/۸۵): «و ما آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است جز به حق نیافریده ایم و یقینا قیامت فرا خواهد رسید پس به خوبی صرف نظر کن.»
« و لا یاتل اولو الفضل منکم والسعه ان یوتوا اولی القربی و المساکین و المهاجرین فی سبیل الله و لیعفوا و لیصفحوا الا تحبون ان یغفر الله لکم و الله غفور رحیم»(نور/۲۲) «و سرمایه داران و فراخ دولتان شما نباید از دادن مال به خویشاوندان و تهیدستان و مهاجران راه خدا دریغ ورزند و باید عفو کنند و گذشت نمایند مگر دوست ندارید که خدا بر شما ببخشاید و خدا آمرزنده مهربان است.»
امام علی (عل) می فرمایند: «متی اشفی غیظی اذا غضبت؟ احین اعجز عن الانتقام فیقال لی لو صبرت؟ ام حین اقدر علیه فیقال لی: لو عفوت.»: «(چه موقع من آتش خشم را فرو نشانم؟ آیا در موقعی که عاجز از انتقامم که به من گفته می شود صبر کن تا توانا شوی، ‌یا در موقعی که قادر بر انتقامم که به من گفته می شود اگر عفو کنی بهتر است؟» (دشتی، ۱۳۸۱، ‌حکمت ۱۹۴/ ۴۷۹) در جایی دیگر نیز در توصیه به گذشت و دوری از خشم به مالک اشتر چنین می نویسد: «هرگز از گذشت کردن پشیمان مباش و به کیفر دادن شادمانی مکن، و به خشمی که می توان از آن دوری کنی شتاب مگیر.» (منافی اناری، ‌۱۳۶۹/ ۱۴۹)
بخشش به معنای چشم پوشی از اتفاقی که برای ما افتاده نیست، بلکه بدین معناست که ما به نوعی نمی گذاریم کنترل ما به دست خشم و هیجان منفی بیفتد. از سوی دیگر بخشش به معنای ضعف ما نیست. این که سرچشمه زندگی را به دست بگیریم و اجازه ندهیم که (خشم) کنترل ما را به دست بگیرد نشان کاملی از قدرت والای نفس و اراده است.
بنابراین اهمیت کنترل و مدیریت صحیح بر هیجان خشم آنجا مشخص خواهد شد که در حالت شدید خشم انسان می تواند به طور کلی قدرت تفکر و اندیشه خود را از دست بدهد و دست به هر کار نامعقولی بزند که منجر به اتفاقات ناگوار بسیاری شود، ‌به همین سبب مدیریت خشم یک بحث بسیار مهم و جدی در مدیریت هیجان محسوب می شود و قرآن کریم سعی کرده است حالت برقراری تعادل رفتار خشم را با بهره گیری از نیروی ایمان و تعقل و شناخت به انسان بیاموزد. به طور مثال: قرآن متذکر می شود که با برخی از افراد همچون کفار که در برابر گسترش اسلام ایستادگی می کنند با خشونت و شدت رفتار شود و این همان سخت گیری است که از نیروی خشم در راه خدا و گسترش دعوت الهی سرچشمه می گیرد و در مقابل آن در میان برادران ایمانی خود با مهربانی رفتار شود، ‌و این مطلب نمونه کاملی از چگونگی ایجاد تعال رفتاری و مدیریت رفتار است و قرآن آن را در مورد پیامبر(ص) و یارانش مطرح کرده است که در سایه ایمان و قدرت تفکر و بینش والا محقق شده است.(رک.فتح /۲۹- آل عمران /۱۳۴)

نتیجه

با توجه به اهمیت بسیار هیجان خشم و تاثیرات ابراز و مدیریت صحیح و غیر صحیح آن در رفتار فردی و اجتماعی انسان و تبعات بسیاری که به دنبال دارد، ‌پرداختن به این موضوع و چگونگی کنترل و مدیریت آن از اهمیت بسیاری برخوردار است. قرآن کریم با در نظر گرفتن شیوه های مختلف رفتاری و معنوی سعی در ایجاد تعادلی منطقی در ابراز صحیح هیجان خشم دارد. لذا با توجه به مواردی که قرآن در مورد ابراز صحیح این رفتار بیان کرده و مثالهایی که از چگونگی برخورد مومنان حقیقی در مواجهه با آن برشمرد، مشخص می شود که از منظر قرآن برای ایجاد تعادل و ابراز صحیح هیجان خشم، ابتدا باید در ابراز آن رابطه ای بسیار عمیق میان عقل و احساس ایجاد گردد و همواره در هنگام هجوم بی وقفه ی این هیجان بر آدمی، ‌ابتدا نیروی عقل و تفکر در مقابل احساس قرار گیرد تا تصمیمی صحیح اتخاذ شود؛ ‌اما چگونگی ایجاد این بینش- از منظر قرآن و آیات شریفه آن- تنها از طریق ایمان حقیقی به خداوند میسر است؛‌زیرا، تنها نیروی ایمان است که می تواند از طریق آموزه ها و شیوه های مختلفی که در راه تقویت آن وجود دارد؛ به عنوان بزرگترین و مهمترین عامل انگیزشی و معرفتی در انسان، ‌وی را به تعادل در رفتار و کردارهایش و ابراز صحیح آنها رهنمون سازد.

 

 

منابع و مآخذ:
– قرآن کریم، ‌ترجمه: محمد مهدی فولادوند.
– اتکینسون، ‌ریچاردس (و دیگران)، ‌۱۳۸۵، ‌زمینه روانشناسی هیلگارد، ‌ترجمه: دکتر محمد نقی براهینی، ‌تهران، ‌انتشارات رشد
– اشتهاردی محمدی، ‌محمد ۱۳۸۵، ‌داستان دوستان، ‌قم بوستان کتاب، چاپ اول
– بخاری، ‌محمد بن اسماعیل، ‌۱۴۰۷ ق، ‌صحیح، ‌بیروت: دارالقلم
– تاوریس، ‌کارول، ۱۳۷۹، ‌روانشناسی خشم، ‌ترجمه: احمد تقی پور و سعید درودی، ‌تهران، ‌نشر دایره، ‌چاپ سوم
– جوادی آملی، عبدالله، ‌۱۳۷۷ تفسیر موضوعی قرآن کریم، مبادی اخلاق در قرآن، ‌ویرایش: حسین شفیعی، ‌قم، ‌نشر اسرار، چاپ اول
– حالت، ‌ابوالقاسم، ‌۱۳۶۳، شکوفه های خرد یا سخنان علی (علیه السلام)، ‌تهران، انتشارات علی اکبر علمی، ‌چاپ اول
حر عاملی، ‌محمد بن حسن، ‌۱۳۶۷، وسائل الشیعه، ‌تهران، ‌انتشارات کتابفروشی اسلامیه، ‌چاپ اول
دشتی، ‌محمد، ‌۱۳۸۱ ترجمه نهج البلاغه، ‌قم، ‌موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، ‌چاپ سی و یکم
الدینوری، ‌ابی محمد عبدالله بن مسلم بن قتیبه، ‌بی تا، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ‌بیروت چاپ اول
ژاله فر، ‌تقی، ‌۱۳۸۲، ‌مبانی روانشناسی از دیدگاه مکتب اسلام، ‌زنجان، ‌نیکان کتاب، ‌چاپ اول
شعاری نژاد، ‌علی اکبر، ‌۱۳۸۵، ‌نگاهی نو به روان شناسی انسان سالم، ‌تهران:اطلاعات، ‌چاپ اول
طباطبایی، ‌محمد حسین، ‌۱۳۷۴، ‌ترجمه المیزان فی التفسیر قرآن، ‌ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، ‌قم، ‌دفتر انتشارات اسلامی
عباس نژاد، ‌محسن، ‌۱۳۸۴، قرآن روانشناسی و علوم تربیتی، ‌موسسه انتشارات بنیاد پژوهشهای قرآن، حوزه و دانشگاه، چاپ اول
فیض کاشانی، ‌محمد بن شاه مرتضی، ‌۱۳۳۹، المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیا، ‌مکتبه الصدوق
کارلسون، ‌نیل آر، ۱۳۸۰ مبانی روان شناسی فیزیولوژیک ترجمه: مهرداد، ‌پژمان، غزل، ‌چاپ سوم
کریمی، ‌یوسف، ‌۱۳۸۱، روانشناسی شخصیت، ‌قم دانشگاه پیام نور، چاپ یازدهم
کلینی، ‌محمد بن یعقوب، ‌۱۳۶۳، اصول کافی، ‌تهران، ‌انتشارات دارالکتب الاسلامیه
کنترل خ شم، ‌تیرhttp://sku.iransco.org1385
– گنجی، ‌حمزه، ‌۱۳۸۱، ‌روانشناسی عمومی، ‌تهران انتشارات ساوالان، ‌چاپ نوزدهم
گولمن، ‌دانیل ۱۳۸۰ هوش هیجانی، ‌ترجمه: نسرین پارسا، ‌تهران، ‌رشد، ‌چاپ سوم
مجلسی، ‌محمد باقر ۱۴۰۳ ق، ‌بحارالانوار، ‌بیروت: انتشارات دارالاحیاء التراث العربی، ‌چاپ سوم
مصباح، علی و دیگران، ۱۳۷۴، روان شناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، ‌تهران، ‌انتشارات سمت، ‌چاپ اول
مکارم شیرازی، ‌ناصر و همکاران، ‌۱۳۸۲ تفسیر نمونه، ‌تهران، ‌دارالکتب الاسلامیه، ‌چاپ بیست و دوم
منافی اناری، ‌سالار، ‌سلامت عقل و روان از دیدگاه نهج البلاغه، ‌شهریور۱۳۸۵، ‌http:/www.isu.ac.ir
منافی اناری، ‌سالار، ‌۱۳۶۹، ترجمه ی فارسی فرمان امام علی (علیه السلام) به مالک اشتر، ‌تهران، ‌سمت
مهکام، ‌رضا جوان وهیجان، مجله حدیث زندگی، شماره ۱۷، ‌۱۳۸۳
نجاتی، ‌محمد عثمان، ۱۳۶۷، ‌قرآن و روانشناسی، ‌ترجمه: عباس عرب، ‌انتشارات آستان قدس رضوی، ‌چاپ چهارم
نراقی، ‌ملا احمد، ‌بی تا، معراج السعاده، ‌قم، ‌نشر نیایش، ‌چاپ اول
نرمان ل، ‌مان، ۱۳۸۱، ‌اصول روانشناسی، ‌ترجمه، ‌محمود ساعتچی، تهران، ‌امیر کبیر، ‌چاپ پانزدهم.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط