چکیده:
پس از بعثت پیامبر و بهخصوص بعد از هجرت ایشان به یثرب، بین اسلام و پیروان ادیان دیگر روابطی برقرار گردید. حضرت محمد نیز بهمنظور گسترش اسلام، با پیروان ادیان الهی که زبان مشترک و تشابهات بیشتری با هم داشتند بهخصوص مسیحیان و یهودیان که در کتابهایشان نوید آمدن پیامبر موعود را شنیده بودند و اهل کتاب نامیده میشدند، پیماننامههایی امضا نمودند و مکاتباتی داشتند تا دولت اسلامی نوپای مدینه را در برابر گزندهای احتمالی حفظ نمایند. این مراودات ابتدا مورد پذیرش طرفین واقع شد، اما با گذشت زمان و به دلیل بروز برخی تعصبات و حسادتها باعث فتنهانگیزهایی گردید. در این میان تقابلهایی بین اسلام و اهل کتاب رخ داد که برخی مانند مباهله با مسیحیان نجران و جنگ تبوک در آستانه تقابل پایان یافت، اما برخی نیز مانند جنگ خیبر و موته به صحنه درگیری کشیده شد. در پی این وقایع و با توجه به ورود نقلهای تاریخی از این حوادث به سطور کتابهای تاریخی ابتدائی اسلام، این روایات مورد استفاده قرار گرفت و رواج یافت که در صحت این روایات تاریخی هم از بعد زمان و مکان و هم از حیث رجال نقلکننده این وقایع شبهات اساسی وجود دارد. به هر شکل این نقلهای تاریخی در قرون آینده دستآویزی برای تخریب چهره پیامبر اسلام و آئینش گردید. با توجه همه جانبه به تاریخ اسلام و خصوصیات پیامبر و آئین الهیاش و همچنین تحلیل وقایع و نه صرف مطالعه روایات، میتوان دلایل قاطعی را برای رد آن دسته از نقلهایی که پیامبر را خونریز و بیرحم و شقی معرفی مینماید و دینش را دین خشونت میداند، یافت. پیامبر اسلام طبق آیات قرآن مظهر رأفت اسلامی بوده و با رفتاری کاملاً رئوفانه با استناد به پیمانهای برقرار شده بین ایشان و اهل کتاب با آنان برخورد نمودهاند و نه در کلام وحی و نه در سیره شخصی ایشان، خشونتی که مغرضان سعی دارند تا به پیامبر نسبت دهند، وجود نداشته است.