چکیده:
تمامی مذاهب فقهی اسلامی مواردی را برای تحقق ارتداد شرط میدانند و برخی از شرایط تحقق ارتداد، مورد قبول بعضی از مذاهب فقهی نیست. شرط تشخیص ارتداد شهادت دو مرد شاهد عادل و اقرار دو بار مرتد است. همچنین هر کار یا سخنی که آشکارا دین را انکار یا مسخره کند موجب اثبات ارتداد میگردد. برخی از فقهای امامیه، توبه مرتد فطری را نمیپذیرند و گروه زیادی از آنان همانند اهل تسنن، توبه مرتد فطری را میپذیرند. درباره مرتد کیفرهایی همچون محرومیت از ارث، زندان ابد، تقسیم اموال، اعدام و ... بیان شده است. امامیه در مورد زن و مرد مرتد و نیز در مورد مرتد ملی و فطری به کیفرهای متفاوتی معتقدند و همانند حنیفه به اعدام زن مرتد حکم نمیکنند هرچند که مرتد فطری باشد. علاوه بر مرتد که کیفرهای خاص خود را دارد، مواردی همچون ساحر، زندیق، دشنام دهنده به پیامبران، پوشیدن لباس خاص کفار و اعتقاد به تناسخ که تحت عنوان ملحقات حکمی به آنها اشاره شده است، احیاناً کیفرهایی شدیدتر از کیفر ارتداد دارند. نظر فقهای امامیه و اهل تسنن در خصوص موارد یادشده گاهی یکسان و گاهی متفاوت است. در پایان در بحث ارتداد و آزادی، به ملحقات حکمی ارتداد، علت موجهه یا عذر قانونی، نظریههای حقوقی کیفر مرتد در فقه، محدود نمودن شمول مصادیق ارتداد با دیدگاههایی بحث آزادی عقیده از منظر حقوق بشر و حقوق بینالملل و همچنین رابطه ارتداد و آزادی اشاره شده و چکیده سخن در این باره این است که هرچند افراد در انتخاب دین آزاد هستند ولی این دلیل نمیشود که پس از انتخاب دین، برای کنار گذاشتن و تغییر آن نیز آزاد باشند، چون آزادی در ارتداد و تغییر کیش و آیین، مشکلاتی را برای اسلام و پیروانش پدید میآورد.