چکیده:
آدمي فطرتاً علاقهمند به نيكيهاست، اما در مقام عمل غالباً موفق نميشود كه در مسير فضايل اخلاقي گام بردارد. يافتن راهكاري براي حل اين مشكل، قرنهاست كه ذهن بشر را به خود مشغول كرده است و عدّهاي علم و گروهي، ايمان را كليد حل این مشكل دانستهاند. گفتني است كه فلاسفه و مربّيان يونان باستان، همچنين فلاسفۀ حقوق و انديشمندان دورهی رنسانس و پس از آن، بر نقش علم و در مقابل، پيامبران و اولياي الهي، بر نقش ايمان در اين باره تأكيد ورزيدهاند. از اینرو، اين مسئله در حوزههايي چون فلسفهی اخلاق، فلسفه حقوق، فلسفه تعليم و تربيت و تفسير آيات و روايات شريفه، قابل بحث و بررسي است. از ديدگاه قرآن کریم، علم ابزاري لازم، اما ناكافي براي گام برداشتن در مسير خودسازي به شمار ميرود، زيرا كه از اين ديدگاه انسان موجودي دوكانوني است؛ كانون عقل و كانون دل؛ از اینرو، او زماني به انجام عملي اقدام خواهد نمود كه عقل و دلش براي انجام آن همسو شده باشند و در واقع به معلومات و معقولاتش، دل داده و ايمان آورده باشد. بايد گفت كه در اصل عمل اختياري بر سه پايهی بينش، گرايش و قدرتِ بر انجام كار، استوار است. در رسالهی پيش رو كه پژوهشي توسعهاي است و در هر دو حيطهی نظر و عمل وارد شده و به روشي توصيفي، تبييني و تحليلي، درصدد پاسخ گفتن به مسئلهی مذكور برآمده، ابتدا بر نقش اختیار در نوع اعمال انسان تأکید شده است و سپس، سهم بينش و گرايش در شكلگيري عمل اختياري مورد بررسي قرار گرفته است. همچنين اميال و گرايشهاي انسان، ريشهيابي شده و بر نقش ويژه و محوري آنها در اعمال اختياري انسان و همچنین تأثیر گرایشها بر بینشها تأكيد گرديده است. در انتها نيز راهكارهايي جهت تقويت ايمان، ارائه گرديده است كه يكي از موارد نوآوري اين رساله به شمار ميرود. ارائهی اين پژوهش، در واقع دلايل ناكامي انسانها در صعود به قلّههاي انسانيت را پيش رو ميگذارد و راهكارهايي مؤثر براي موفقیت در مسير خودسازي به دست ميدهد.