چکیده:
این تحقیق به مسئله ازدواج سرپرست خانواده با فرزند خانواده از دیدگاه مذاهب پنجگانه اسلامی پرداخته است؛ و اینکه آیا این ازدواج مجاز و شرعی است یا خیر. برای تدوین چهارچوب نظری از روش اسنادی کتابخانهای استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که از نظر فقهای امامیه، ازدواج با فرزندخوانده بر اساس مصالحی تجویز شده که چهبسا اگر تجویز نمیشد مفاسدی را در پی داشت؛ اما این تجویز به معنای بیتوجهی به ارزشهای اخلاقی حاکم بر جامعه نیست و باید به این ارزشها توجه شود. بر همین اساس، برای جلوگیری از آسیبهای روحی و اجتماعی که ممکن است متوجه فرزندخوانده شود، در صورتی که وی به حد بلوغ و رشد نرسیده، اذن حاکم شرع و احراز غبطه و مصلحت در چنین ازدواجهایی شرط شده است. به این معنا که حاکم شرع (قاضی دادگاه) برای تجویز چنین ازدواجی باید با توجه به ویژگیهای شخصی و همچنین شرایط اجتماعی فرزندخوانده اطمینان پیدا کند که چنین ازدواجی به مصلحت اوست و ازدواج بهتری در آینده نخواهد داشت. بنا بر نظری فقهای اهل سنت ازدواج فرزندخوانده و سرپرستان او اصلاً مانع قانونی ندارد و عدم منع و رد قانونگذار و سکوت وی در مقام بیان ضمنی تجویز ازدواج سرپرست و فرزندخوانده با یکدیگر میباشد؛ و در فقه امامیه هیچگاه ازدواج فرزندخوانده و سرپرست با هم ممنوع نبوده است.
کلیدواژهها:
فرزندخواندگی، ازدواج، سرپرست، مذاهب پنجگانه، فقه امامیه، قانون.