چکیده:
در این رساله، در پیشناخت چیستی هویت شیعیان در عصر امام باقر (ع) و امام صادق (ع) و بیان چگونگی شکلگیری آن هستیم و دستیابی به این شناخت، با ارزیابی نقشی که ارتباط با دیگر مذاهب و فرهنگها در شکلگیری هویت داشته صورت میگیرد. در مقام بیان چگونگی شکلگیری هویت، به شرایط کلی حاکم بر جامعه و فرهنگ و ارتباطی که شیعه با دیگریهایش داشته و اینکه چگونه این عوامل بر جهتگیری هویت شیعیان اثر گذاشته و البته به فراخوانهایی که از سوی امام باقر (ع) و امام صادق (ع) با توجه به شرایط مذکور صورت گرفته و شیعه را بهگونهای خاص از «بودن» فراخوانده، توجه گردیده است. اینگونه پرداختن به موضوع با عنایت به نظریه و روش تحلیل گفتمان لاکلاو و موفه و در پی تغییراتی که در این نظریه انجام گرفت، صورت پذیرفته است. از دو عامل ارتباطات میان مذهبی و میان فرهنگی، نقش ارتباطات میان مذهبی بر جهتدهی به هویت شیعیان برجسته بود و ارتباطات میان فرهنگی در آن دوره هرچند باعث برخی تغییرات میگشت اما ازآنجاکه نسبت به دیگر فرهنگها با معیار مذهبی، داوری انجام میگرفت؛ بنابراین نقش آن در ذیل نقش مذهب قابلپیگیری بود. برای توصیف هویت و بیان چگونگی شکلگیری آن، ضمن بحث از زمینههای ساخت هویت به پنج بعد فقهی، کلامی، نژادی- قبیلگی، سیاسی و اقتصادی هویت شیعیان پرداخته شد. از نتایج مهم بحث آن است که دال اصلی و مرکزی سازنده هویت شیعی امامت است. شیعه ضمن حفظ ارتباطات اجتماعی با دیگران، بهتدریج خود را از طریق اهتمام به امام از دیگریهای خود جدا و متمایز ساخت. امامت، ضمن آنکه خود بخشی از هویت است در ساخت دیگر ابعاد هویتی شیعیان نیز نقشآفرینی میکند. درصورتیکه امامت از شیعه گرفته شود، عمیقترین نوع از بحران هویت برای شیعه رقم خواهد خورد و به استحاله و اضمحلال آن خواهد انجامید. دال مرکزی امامت، خود با دالهایی چون اهلبیت پیامبر (ص)، محبت، وصایت، ولایت و علم، ساخته میشود و در کنار آن، هویت شیعه علاوه بر امامت، با دالهای طینت برتر، پایبندی به میثاق، علم، مؤمن بودن، عمل صالح، مذهب حق و اهل سعادت، تقیه و برخی نمادهای خاص فقهی و کلامی و برخی دالهای دیگر ساخته میگردد.