چکیده:
به منظور بررسی تطبیقی و تحلیلی مجموعه دیدگاهها و آموزههای تربیتی دانشمندان مسلمان (غزالی، ابنسینا و مطهری) و تحلیل و کاربرد آنها بر فعالیتهای مربیان کشورمان تحقیقی با روش توصیفی و با رویکرد تطبیقی انجام شد. سؤالات اصلی این تحقیق عبارتند از: 1) اندیشۀ تربیتی غزالی چیست و کدام دلالتهای تربیتی در خصوص ارکان تربیت از آن میتوان استنتاج کرد؟ 2) اندیشۀ تربیتی بوعلی سینا چیست و کدام دلالتهای تربیتی در خصوص ارکان تربیت از آن میتوان استنتاج کرد؟ 3) اندیشۀ تربیتی مطهری چیست و کدام دلالتهای تربیتی در خصوص ارکان تربیت از آن میتوان استنتاج کرد؟ 4) تحلیل تشابهات و تفاوتهای موجود در دیدگاههای تربیتی غزالی، بوعلی و مطهری در زمینۀ تعلیم و تربیت بهطور کلی و ارکان تربیت بهطور اخص چیست؟ 5) توصیهها و آموزههای تربیتی دانشمندان مورد مطالعه، در فعالیتهای تربیتی معلمان و مربیان امروز کشورمان چیست؟ این تحقیق با روش فرانک هیگلر که یک روش مطلق و انتزاعی است انجام شده است؛ که مراحل این روش بدین صورت بوده (توصیف، تعبیر، همجواری و مقایسه). در سؤال اول اندیشۀ تربیتی غزالی بررسی شده است و نتایج حاصل از آن نشان داد که غزالی به جنبۀ پرورشی و اخلاقی و اخروی تربیت توجه میکند و همینطور برای تعلیم و تربیت جنبۀ سلب و ایجابی قائل است و تعلیم و تربیت را تدبیر نفس و باطن از طریق اعتدال بخشی تدریجی به قوا و تمایلات به وسیلۀ معرفت، ریاضت و استمرار برای نیل به انس و قرب الهی میداند؛ و اهداف تربیت را به غائی، میانی و جزئی تقسیم میکند و همینطور برنامۀ آموزشیاش را بر اساس شرع قرار داده و در روش تربیت روشهای زیادی را برشمرده از قبیل آموزش، تحریک انگیزه، تکرار و تمرین و... و برای معلم جایگاه خاصی قائل است و در اصل میتوان گفت معلم محور است و به آموزش دختران توجه کرده است. در سؤال دوم اندیشۀ تربیتی ابنسینا بررسی شده است و نتایج حاصل نشان داد که ابنسینا به تعلیم و تربیت در کتابی جداگانه (تدابیر المنازل) پرداخته و تربیت را بر اساس شکلگیری عادتها میداند و تعریفی که از تربیت ارائه میدهد اینگونه است: برنامهریزی و فعالیت جامعه و فرد در جهت سلامت خانواده، رشد کودک و تدبیر شئون اجتماعی برای وصول انسان به سعادت در دنیا و پس از مرگ. همینطور اهداف تربیت را به غائی و میانهای و واسطهای تقسیم میکند و به سه برنامه توجه خاص دارد؛ آموزش قرآن و تلفیق مبانی دینی، آموزش اصول و قواعد زبان از 4 منظر (روانشناسی، زبانشناسی، بیولوژی و تعلیم و تربیت)، آموزش هنر و پیشه؛ و به 4 روش در تربیت اشاره دارد (ایجاد عادات مطلوب، تشویق و تنبیه، پند و نصیحت، داشتن دوست و همنشین خوب) و به نقش الگویی معلم توجه دارد و به تربیت معلمان حساسیت خاصی نشان داده است و برای دانشآموز مراحل سنی در نظر گرفته است؛ و در سؤال سوم اندیشۀ تربیتی مطهری بررسی شده است و نتایج حاصل از آن نشان داد که مطهری تربیت صحیح را زمانی متحقق میداند که به رشد و پرورش استعدادهای انسانی توجه شود و تعادل و هماهنگی میان استعدادهای انسانی برقرار شود و استعدادها در حد عالی از فعلیت به ثمر برسند و تربیت را پرورش دادن و به فعلیت رساندن تمامی استعدادها (عقلی، اخلاقی، دینی، هنری و خلاقیت) و ایجاد تعادل و هماهنگی میان آنها تا متربی به حد کمال برسد. اهدافی که برای تربیت در نظر گرفته با اهداف تعلیم و تربیت اسلامی مطابق است از قبیل: فرد و اجتماع هدف تعلیم و تربیت اسلامی، شناخت خدا و نزدیک شدن به او، برقراری عدل و قسط در جامعۀ اسلامی و در برنامه تربیت به عمل و عاقبت بینی توجه کرده و برنامه را بر اساس علائق و حکمتهای ذوقی قرار داده و روشهای چندی را برشمرده از قبیل تبشیر و انذار، تذکر، روش تعقلی، ایجاد انس و... و در بحث معلم از انبیاء الهی بهعنوان کاملترین معلمان بشریت نام میبرد و به بلوغ روحی و جسمی دانشآموز توجه خاص کرده است؛ و در سؤال چهارم تحلیل تشابهات و تفاوتهای موجود در دیدگاه دانشمندان (غزالی، ابنسینا و مطهری) بررسی شده است و نتایج حاصل نشان داد که: هر سه دانشمند نگاهی مشابه به تعلیم و تربیت بهطور کلی و ارکان آن بهطور جزئی داشتهاند و از منظر دین به تربیت نگاه کردهاند. هر سه جنبۀ اخروی تربیت را در نظر گرفتهاند (قرب الهی، سعادت و کمال). ابنسینا و مطهری مستقیماً به بحث تربیت پرداختهاند ولی غزالی به صورت غیرمستقیم و در لابهلای آثارش از تربیت صحبت کرده است. غزالی و مطهری در تعریف تربیت به بحث اعتدال و تعادل توجه کردهاند ولی ابنسینا آن را مطرح نکرده است. مطهری در مقایسه با ابنسینا و غزالی میتوان گفت یک بحث جدید در تربیت را مطرح میکند که فطرت نام دارد؛ و در تعریف تربیت ابنسینا به خانواده توجه کرده است؛ و تعریف مطهری از تربیت اینگونه است پرورش دادن و به فعلیت رساندن تمامی استعدادها و ایجاد تعادل در هماهنگی میان آنها است تا متربی به حد کمال برسد. اهداف تربیتی مربیان یک جامعه با فرهنگ و مذهب مشترک معمولاً مشابه میباشد؛ و اهداف تربیتی با کمال نهایی انسان سازگار است و هر سه دانشمند هدف غایی تعلیم و تربیت را نزدیکی به خدا میدانند. ـ در بحث برنامه هم میتوان گفت؛ گر چه هر سه دانشمند تقسیمبندی متفاوتی از علوم ارائه دادند و مواد درسی پیشنهادی آنها کمی متفاوت بود ولی هر سه اندیشمند قرآن و احادیث را در برنامهشان مدنظر داشتند و فقط غزالی میگوید فقط فیزیک و فلسفه و ریاضی را تحریم کرده است در صورتی که در قرآن موردی نیست که علوم تجربی را تحریم کرده باشد و آنچه را که غزالی در مورد تحریم فیزیک، فلسفه و ریاضی میگوید نظر شخصی اوست و نه اسلام (حسینی علیاکبر، ص 68،1379). در مورد روشها میتوان گفت: برخی از دانشمندان مورد مطالعه به برخی روشها اهمیت بیشتری دادهاند و به برخی دیگر کمتر، مثلاً مطهری و غزالی بیشتر به تعقل اهمیت داده است درروش تربیتی ایجاد عادات مطلوب را هر سۀ دانشمندان مسلمان به آن پرداختهاند و همینطور به روش تشویق و تنبیه هر سه توجه نشان دادهاند که از تشابهات نظریههای آنان محسوب میشود، هر سۀ دانشمندان ـ حتیالمقدور ـ از تنبیه بدنی کودک بر حذر میداشتند و در مرحلۀ آخر آن را روا میداشتند و مطهری از لزوم آگاهی از علت تشویق و تنبیه نیز صحبت میکند که اگر مشخص نباشد اثر سوء تربیتی دارد. غزالی نسبت به ابنسینا و مطهری به روشهای زیادی اشاره کرده است مثل آموزش، برانگیختن انگیزه، نمونۀ برتر، عبرتآموزی، تشبیه معقول به محسوس، استفاده از مثال و داستان و حکایت و شعر، خلوتگزینی، تضعیف، تقویت، تخویف، اقناع، القا، تلقین، ایجاد عادت، تزکیه، مجاهدت و ریاضت و... درروش پند و اندرز غزالی و ابنسینا تشابه نظر دارند و مطهری زیاد به این بحث نپرداخته و در جایی دیگر از مراقبه و محاسبه مطهری بهعنوان برنامهای برای تربیت نام برده در حالی که غزالی از آن بهعنوان یک روش تربیت استفاده میکند؛ و در سؤال پنجم به توصیهها و آموزههایی که میتوان از آراء دانشمندان (غزالی، ابنسینا و مطهری) به دست آورد اشاره شده است و میتوان گفت از هر عبارت و از هر جملۀ این دانشمندان میتوان آموزههایی را به دست آورد ولی فقط به موارد چندی اشاره شده است. از نظر هر سه اندیشمند معلم جایگاه والایی دارد و متعلم باید به او احترام بگذارد. در بحث معلم، غزالی و ابنسینا دقیقاً در یک عبارت تأثیر گفتار و رفتار معلم بر دانشآموزان تشابه نظر دارند ولی مطهری همین را در عبارت دیگری عامل بودن معلم قبل از ناصح بودن آن عنوان میکند. غزالی و ابنسینا از والدین بهعنوان مربیان و معلمان کودک یاد میکنند ولی مطهری مطرح نکرده است. میتوان گفت غزالی معلم محور میباشد و به عدم دریافت مزد تأکید کرده است که ابنسینا و مطهری مطرح نکردهاند. در دیدگاه دانشمندان مورد مطالعه به موارد زیادی اشاره شده ولی از هر کدام به چند مورد اشاره میشود؛ از موارد مهم در دیدگاه غزالی آموزش در جهت کسب رضای خدا و عدم دریافت مزد و اجرت و هیبت معلم میباشد. در دیدگاه ابنسینا شناخت تفاوتهای فردی و تخصص در تعلیم و تربیت است و در دیدگاه مطهری روح علمی دادن به متعلم و رفق و لینت و پرهیز از خشونت میباشد. در بحث دانشآموز غزالی و ابنسینا به بحث سختیها در دوران کودکی اهمیت زیادی قائل شدهاند ولی ابنسینا به آن نپرداخته است؛ و مواردی که غزالی به آن اشاره میکند عبارتند از حس تقلید و اهمیت کودکی، دور نگهداشتن کودک از دوستان و همسالان و همنشینان بد، توجه به همکاری و دوستی بین دانشآموزان و احترام و اطاعت از معلم، توجه به کودکان ناشایست و هدایت آنان، تأکید به آموزش دختران، تأکید به عمل به آموختهها توسط دانشآموزان و همینطور مواردی که ابنسینا به آن اشاره میکند وجود مراحل سنی، رعایت تفاوتهای فردی و آموزش گروهی است و مواردی که مطهری به آن اشاره کرده است آزادی متعلم هنگام یادگیری، توجه به بلوغ روحی و جسمی متعلم در فرایند یادگیری و لزوم توأم بودن عقل و علم است؛ و در آخر میتوان گفت هر سه این اندیشمندان راجع به هدف، برنامه، روش، معلم و دانشآموز نظرات مشابهی داشتند و فقط در برنامه بود که غزالی مخالفت خود را با علوم طبیعی بیان کرده است، در حالی که دو اندیشمند با آن مخالفتی نداشتند.
کلیدواژهها:تعلیم و تربیت، آموزه، امام محمد غزالی، ابن سینا، مرتضی مطهری.
فصول پایاننامه:
این پژوهش در پنج فصل ارائه شده است:
فصل اول: «کلیات»
فصل دوم: «ادبیات و پیشینهی تحقیق»
فصل سوم: «روششناسی»
فصل چهارم: «یافتههای تحقیق و تجزیه و تحلیل دادهها»
فصل پنجم: «خلاصه، بحث و نتیجهگیری».