چکیده:
در نوشتار حاضر با توجه به موضوع که کرامت نفس و معناداری زندگی از دیدگاه علامه طباطبایی میباشد اهداف پیشبینی شده در این تحقیق، نهادینه نمودن اخلاق اسلامی در جامعه با تکیه بر کرامت انسانی و تلاش در جهت تحقق جامعهای عدالت محور و صداقت محور و مهرورز با تکیه بر کرامت انسانی و ارائه مدلی از سبک زندگی معنادار بر اساس نظر علامه طباطبایی که به روش کتابخانهای صورت گرفته است منابع مورد استفاده تفاسیر مختلف قران (عربی و فارسی)، مبانی انسانشناسی (قران و کتب دیگر)، کتب مختلف علامه طباطبایی و آثار شهید مطهری میباشد. در فصل اول بیان مسأله و اهمیت و ضرورت پژوهش، سؤالات و فرضیهها مطرح گردیده و مفاهیم و اصطلاحاتی مانند کرامت، نفس، عقل، تعریف گردیده است. در فصل دوم که آثار و لوازم اجتماعی کرامت نفس میباشد، کرامت در نظام معنایی قران، کاربرد و وجوه مختلف کرامت، اقسام کرامت و نظریات مختلف بزرگانی چون علامه مجلسی، بوعلی سینا، ملاصدرا، علامه طباطبایی و استاد شهید مطهری در باب کرامت انسان، ارزیابی نظریه اخلاقی کانت و همچنین مقایسهای میان معنای زندگی انسان مؤمن و انسان بیایمان صورت گرفته است. در فصل سوم مؤلفههای کرامت انسان در پرتو زندگی معنادار، تحت عناوینی چون حیات معنادار و دیدگاه مکاتب مختلف مارکسیسم، اگزیستانسیالیسم، نهیلیسم، منفیگرایان در مورد کرامت انسان و مقایسه دیدگاههای ذکر شده با ساحتهای وجودی انسان از منظر علامه و نوآوریهای علامه در مقوله انسانشناسی مطرح گردیده است. در فصل چهارم تلقی علامه در مورد کرامت نفس و رابطه آن با هویت انسانی در ذیل مطالبی چون سبک زندگی و ویژگیهای آن، ارزشهای درست زیستن از منظر قران و نقش سازنده ایمان در تعیین دیدگاه و نگرش در تمامی ابعاد زندگی و فواید اجتماعی ایمان به خدا و کارکرد معنا بخشی دین در اندیشه علامه طباطبایی و نقش دین در ارائه تصویری معنادار و نظاممند از جهان هستی مطرح گردیده است در خاتمه نتیجهگیری این پژوهش آمده که فرضیات مطرح شده در فصل یک به تائید رسیده و در رابطه با فرضیه چهارم بر اساس نظریه علامه میتوان مدلی برای سبک زندگی ارائه داد که این مدل زندگی فطری بوده که جهان هستی با تمام وسعت خویش یک واحد واقعی را تشکیل میدهد که تمامی اجزاء آن با هم ارتباط وجودی داشته و در تأثیر و تأثر از یکدیگرند. این اجزاء دائماً در حال تحول بوده و رو بهسوی کمال دارند و در حرکت خود از قوانین معینی پیروی میکنند که علامه آن را ناموس مینامد و انسان نیز بهعنوان یک جزء با هدفی معین رو به تکامل است. (فالهمها فجورها و تقواها)