چکیده:
گسترش سریع و روزافزون سخن گفتن درباره حقوق بشر و آزادیهای اساسی و گسترش مطالبههای عمومی و حمایت از حقوق اساسی انسانها، نشانه اهتمام ورزی و حضور قضیه و موضوع کرامت انسانی با همه نمودها و مصادیق خارجی آن است. هیچ پیشرفتی در اوضاع ملتها از لحاظ اجتماعی، سیاسی و حقوقی صورت نمیگیرد مگر از طریق پاسداشت «کرامت انسانی» چه بهصورت فردی و چه به شکل گروهی و نیز حکومتداری بدون اعاده اعتبار به وجود انسان و نظر و حقوق او بهپیش رانده نمیشوند و همچنین بنیان خانواده و اجتماع که تشکیل دهنده جامعه میباشد، بدون محافظت از کرامت همه مردم استقرار پیدا نمیکند و هیچ توسعه گستردهای در جوامع بدون حفظ حقوق و کرامت انسانی شکل نمیگیرد. انقلاب اسلامی ایران با محوریت همین اصل یعنی کرامت انسان و آزادی و آزادگی، حفظ شرافت و عزت، رواج اخلاق و عدالت ظهور یافت. ظهور انقلاب اسلامی در ایران بهعنوان یکی از آخرین انقلابهای جهان معاصر مسیری را طی کرده است که از نظر بسیاری از تحلیلگران بیش از حد شگرف بوده است. علت فوقالعاده بودن آنهم در بطن همین ارج نهادن به مقام انسان است. تکریم انسان در جریان نهضت عظیم انقلاب اسلامی موجب گردید، حرکتهای دگرگون ساز مردمی گذشته که در ایران به نحوی یا منحرف میشد و یا با شکست روبرو میشد و یا سرکوب میشد، این بار پیروز گردد. از نگاه دیگر علت شگرفی آن این است که هیچ انقلابی در دنیا رخ نداده بود که محوریت و اساس آن جهانبینی الهی با محوریت انسان و البته در تضاد با اومانیسم غربی و تکریم جایگاه انسان باشد. همچنین با رهبری مذهبی و متصل به دین باشد، همین امر هم باعث گردید. میشل فوکو با نسبت دادن این انقلاب به ایران آن را «قلب تپندهی جهان بیروح» تفسیر کند. در عین حال بر همگان واضح و مبرهن است که انقلاب اسلامی ایران که نشأت گرفته از اندیشههای ناب اسلامی امام خمینی (ره) میباشد، به دلیل استمرار بر محوریت کرامت انسان، کماکان در مسیر معین اهداف آرمانی خویش باقی مانده و حتی با سرعتی بیشازپیش در راه تأثیرگذاری در سطح بینالمللی به حرکت خود ادامه میدهد و این امر میسّر نبوده است مگر به دو دلیل: اول؛ تداوم رهبری جامع و کامل متأثر از اندیشههای امام خمینی (ره) در دورهی پس از حیات ایشان و نیز توفیق ثبات قدم رهبران انقلاب و مردم در حرکت بر مسیر اندیشهها و رفتار عملی، سیاسی و اسلامی امام راحل که خود نشأت گرفته از اسلام ناب محمدی و ویژگیهای منحصربهفرد مذهب تشیع است. دوم؛ توجه ویژه به جایگاه انسان و کرامت انسانی از نگاه رهبران جمهوری اسلامی و نیز درک اهمیت این کرامت از سوی مردم بوده است، چراکه همین مردم برای احیای کرامت تضعیف شدهشان پیش از انقلاب اسلامی، در مسیرهای پرتلاطم و پرفرازونشیب چالشها و تهدیدات خارجی و بعضاً داخلی در عرصههای مختلف ایدئولوژیکی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی استقامت ویژه نمودند و کرامت و عزت و شرافت دینی خود را حتی به قیمت از دست دادن عزیزان، جان و مال خود از دست ندادند. دو عامل فوق نشان از جایگاه مهم کرامت انسانی و وظیفه سنگین حاکم و حکومت اسلامی در حفظ و تعالی آن دارد. لذا با توجه به موارد بیان شده، در این پژوهش، سعی بر آن است که ابتدا به بررسی جایگاه کرامت انسان در اندیشه اسلامی بهعنوان مبنای اندیشهی، اندیشمندان اسلامی در پرداختن به انسان توجه شود و سپس اندیشههای سیاسی امام خامنهای را بررسی نموده و جایگاه انسان و کرامت و رابطه میان مردمسالاری دینی با این کرامت انسانی در اندیشه ایشان را تحلیل نموده و از این خلال ضرورت حکومت دینی به جهت ضمانت مؤلفههای کرامت انسانی را بیان کنیم و در نهایت نشان دهیم که دیدگاه ایشان نسبت به حکومت الهی در تکریم انسان به تمدن نوین اسلامی منتهی میگردد.