چکیده:
حقوق در یک تقسیمبندی کلی به سه دسته حقالله، حقالنفس و حقالناس تقسیم میشوند و فطرت، دین و عرف از جمله مبانی حقالناس یا منشأ ایجاد آن به شمار میآیند. به عبارتی انسان موجودی است که در مقایسه با دیگر موجودات هستی دارای کرامت ذاتی است و همین امر امتیاز یا حقوقی را برای او ایجاد میکند. از سوی دیگر موجودی اجتماعی است یعنی بالطبع یا به ضرورت بهصورت گروهی زندگی میکند و با توجه به تضاد و تزاحمی که معمولاً بین منافع انسانها وجود دارد، برای جلوگیری از ستیز و نزاع و هرج و مرج در اجتماع، وجود قانون امری ضروری و بدیهی است. این قانون چه بشری باشد و چه الهی و آسمانی که به آن دین میگوییم، بایدها و نبایدها یا حدومرزهایی را برای افراد تعیین میکند که از یک طرف موجب اثبات حق و حقوق برای انسانهاست و از طرف دیگر تکلیفی را بر عهده آنها قرار میدهد. از سوی سوم زندگی بهصورت اجتماعی، خود مولّد آداب و رسوم متعارفی بین انسانهاست که اصطلاحاً عرف نامیده میشود و آنهم حقوقی را بهصورت قانون نانوشته برای برخی اثبات میکند. از اینرو انسانها از جوانب مختلف دارای حقوقی هستند که از آن با عنوان حقالناس یاد میشود و دیگران مکلفند آن را مراعات نمایند و البته زمینه بروز این حقوق و تکالیف بیشتر در روابط اجتماعی بین مردم نمود پیدا میکند. اسلام بهعنوان کاملترین دین آسمانی که دارای جامعترین نظام حقوقی نیز هست، بر حقوق انسانها و بهویژه افراد مسلمان نسبت به یکدیگر بسیار تأکید نموده و در آیات و احادیث فراوانی اهمیت حقوق مردم را خاطرنشان کرده است و حتی در مواردی مقدم بودن این حقوق بر حقالله را نشان میدهد. همچنین مصادیق مختلف حقوق مردم در امور مربوط به جان و مال و آبروی آنها را به دقیقترین شکل مورد توجه قرار داده و در صورت بیتوجهی به آنها نسبت به پیامدها و عواقب سوء دنیوی و اخروی آن، مانند محرومیت از برکت رزق، عدم استجابت دعا، عذاب قبر، ورود در آتش و ... بیم داده است و با توجه به امکان تضییع حقوق دیگران، راهکارهایی برای جبران آن، مثل طلب حلالیت و یا گذشت صاحب حق، در آیات و احادیث به ما ارائه نموده است.
مقالات مرتبط:
بررسی اهمیت حقالناس در آیات قرآن کریم، مجتبی علیاکبریان، حسنا، زمستان 1392، شماره 19، (27 صفحه، از 108 تا 134).