چکیده:
بیانات حضرت علی (ع) در نهجالبلاغه، سرشار از دلایل روشن، منطقی و بدیهی در خصوص مسائل گوناگون برای هدایت مردم بهسوی حقایق می¬باشد. در زمینههای موضوعات کلامی نیز از این دلایل در نهجالبلاغه بهوفور یافت میشود که در این رساله از آنها بانام «برهان» یادشده است و هدف از این تحقیق، گردآوری و مقایسهی آن براهین با براهین مشابه در کتابهای کشف المراد و شوارق الالهام است و روشی که با استفاده از آن تحقیق صورت گرفته، توصیفی اسنادی با تکیه بر تحلیل محتوا میباشد. براهین نهجالبلاغه به سه دسته قابل تقسیمبندیاند: 1- براهین مربوط به خدا و اوصاف او 2- براهین مربوط به بحث امامت و خلافت 3- براهین مربوط به معاد و دیگر مسائل. بررسی این براهین و دلالتهای منطقی آنها بهاضافهی نظریاتی که از آنها به دست میآید، در فصل یک این رساله نگاشته شده است. فصل دوم اختصاص دارد به براهین و دلایلی که دو متکلم بزرگ شیعه (علامه حلی و عبدالرزاق لاهیجی) در دو کتاب (کشف المراد و شوارق الالهام)، درزمینهی موضوعات کلامی مرتبط با براهین بهدستآمده از نهجالبلاغه، ذکر کردهاند. در فصل سوم، به مقایسهی بین این دو نوع براهین پرداختهشده است: مبانی، خاستگاهها و جایگاه استدلالهای امام علی (ع) در نهجالبلاغه و دو متکلم شیعی در کتابهای مذکور موردبررسی قرارگرفته است. نتیجهای که بهدستآمده است این است که هرچند هدف هر دو نوع استدلال یکی است ولی هرکدام با توجه به مخاطبان و شرایط محیطی که در آن مطرحشدهاند، شکلها و خصوصیات مربوط به خود را دارند: استدلالهای نهجالبلاغه بیشتر محسوس و ملموس بوده و با اندک توجهی از طرف مخاطب، وی را به مقصد موردنظر میرساند، درحالیکه دلایل دو کتاب مذکور، بیشتر رنگ عقلی- فلسفی داشته و مقدمات علمی و فکری مخصوص به خود را طلب میکنند.