چکیده:
عبدالله ابن خازم در دوران گسست سیاسی پس از مرگ یزید بن معاویه در خراسان با بهرهگیری اختلافات قبیلهای، قدرت را در دست گرفت و به حمایت از عبدالله ابن زبیر یکی از داعیان خلافت پرداخت. به هنگام انتقال قدرت از شاخهی سفیانی به مروانی، حکومت ابن خازم مشروعیت خود را از دست داده و به شورش تبدیل شد. او با این اقدام روند فتوح در خراسان و ماوراءالنهر را با تلاطمهای جدی مواجه کرد و به مخالف اصلی حکومت بنیامیه تبدیل شد. در بررسی تأثیر شورش ابن خازم در معادلات قدرت در درون جامعه اسلامی و قدرتهای منطقهای و روند فتوح مسلمانان در ماوراءالنهر و خراسان میتوان فرض کرد، این شورش بر قدرتیابی اعراب شمالی، تغییر معادله قدرت به نفع ترکان و توقف موقتی فتوح در منطقه اثر گذاشته باشد. دادهها و اطلاعات این پژوهش به شیوهی توصیفی _ تحلیلی با بهرهگیری از منابع کتابخانهای جمعآوری و بررسی و تحلیل شده است. از دستاوردهای پژوهش آن است که شورش او نشانی از قدرتیابی قبایلی و منطقهای بود که توانست به کمک این امر برای خود قدرتی را فراهم سازد. این شورش سبب شد تا حکومت اسلامی سرگرم درگیرهای قبیلهای شود و در خراسان به اعراب شمالی تکیه کند تا از این طریق این منطقه را تحت سلطه داشته باشد. این شورش حکومت را مشغول خود ساخت و علاوه بر فروکش کردن امر فتوحات در منطقه، به ترکان فرصت حمله به مسلمانان داده شد. ترکان از این طریق توانستند در منطقه برای خود قدرتی را به وجود آورند.
کلیدواژهها:شورشهای اجتماعی، شورش ابن خازم، فتوح، خراسان، ماوراءالنهر.