چکیده:
حقّ تداوم حیات، یکی از اصلیترین امتیازات طبیعی بشر میباشد که دیگر حقوق طبیعی بر آن مبتنی و زمینه تکامل با آن محقق میگردد. بداهت حق برخورداری از این امتیاز، موجب گردیده تا برخی معاندین، به توهم انکار کرامت نامسلمانان و برخی مجرمان از سوی مکتب اسلام، این مکتب رهاییبخش را متهم به نادیده انگاشتن حق حیات آنان نموده و با ادعای تهافت بخشی از احکام جزائی اسلام با حقوق بشر مدرن، چهرهای خشن و ضد بشری از اسلام را به نمایش گذارند. از نظر قرآن که در صدر منابع حقوق اسلامی قرار دارد، کشتن انسان، فارغ از ویژگیهای نژادی، جنسیتی، طبقاتی و اعتقادی، «غیر حق» بوده و کرامت، فضیلت و حرمت این موجود در پیشگاه الهی، به نفس او، باز میگردد و تنها کشتن برخی انسانها بهمنظور پاسداشت و یا صیانت از حق حیات معنوی و مادی دیگر آدمیان، آنهم با شرایطی ویژه «به حق»، قلمداد شده است. با تأمل در آیات قرآنی، موارد استثناء از اصل حرمت خون انسانها، در قاتل و محارب و فتنهگر (صادّ عن سبیل الله) خلاصه میگردد و علیرغم ادعای برخی مفسران، آیات قرآن، هیچگونه دلالتی بر مجازات دنیوی مرتد ندارد. با وجود آنکه اجرای قصاص، بهعنوان عاملی بازدارنده از وقوع جنایت شناخته شده و از دیدگاه قرآن، خود عامل حیات تلقی گردیده، لیکن عنایت به حق فطری بازماندگان در عفو و یا مجازات قاتل، سبب شده تا قرآن، هرگونه الزام در قصاص قاتل را برداشته و در جهت حفظ جان قاتل، اولیاء دم را تشویق به عفو و خویشتنداری نماید. قرآن در مورد مجازات محارب، مجریان دستورات الهی را ملزم به سلب حق حیات و کشتن ننموده و این اقدام تنها بهعنوان گزینهای اختیاری، مطرح شده است که میتواند هیچگاه مورد انتخاب قرار نگیرد. از نگاه قرآن، به راه انداختن جنگ، خونریزی و کشتن انسانها بهمنظور گستردن حاکمیت و یا اجبار بر پذیرش اسلام، مردود بوده و با حق حیات فراگیر انسانها و آموزه لطیف «لا اکراه فی الدین»، قابل جمع نیست.
کلیدواژهها:حقّ، حیات، حقوق بشر، کشتن به حق.
منبع: سایت ایران داک