چکیده:
از عصر الناصرلدینلله و پس از قدرت یافتن مجدد خلفای عباسی دوره جدیدی برای شیعیان آغاز شد و آنان که تا پیش از این تحت فشار بودند، در این عهد حضور و مشارکتی فعال در عرصه سیاسی اجتماعی جامعه عراق داشتند. دستیابی شیعیان به مناصب حساس اداری در دربار عباسیان تا حد زیادی از تنشها و آشوبهای مذهبی کاشت و دستگاه خلافت بغداد توانست با تکیه بر دولتمردان شیعه به موفقیتهای چشمگیری در زمینه سیاسی و اجتماعی دست یابد. در دوره المستنصر نیز شیعیان با تکیه بر بیطرفی مذهبی خلیفه در امور و منازعات میان درباریان سنی و شیعه منجر به بروز بحرانهای اجتماعی شد و خلافت بغداد که در طی قرون متمادی به دلایل گوناگون دچار ضعف و انحطاط شده بود با حمله مغولان ساقط گشت. در عهد این خلیفه شیعیان عراق بهعنوان یک گروه اقلیت که با تهاجم مغول مواجه بودند، در برابر آن سیاست مسالمتآمیزی در پیش گرفتند و کوشیدند با پذیرش صلح جامعه خود را از قتل و غارت نجات بخشند، اما این گروه عملاً نقشی در سقوط خلافت بغداد نداشتند.
فصول پایاننامه:
این تحقیق در هفت بخش ارائه شده است:
بخش اول: «مبانی تحقیق»
بخش دوم: «بررسی و نقد منابع و پیشینه تحقیق»
بخش سوم: «اوضاع سیاسی اجتماعی شیعه از آغاز حکومت عباسیان تا پایان دوره سلاجقه»
بخش چهارم: «جغرافیای تاریخ شیعه در عراق»
بخش پنجم: «اوضاع سیاسی اجتماعی و فرهنگی شیعیان عراق از دوره الناصرلدینلله تا سقوط بغداد (575 _ 656 ق)»
* اوضاع اجتماعی و فرهنگی شیعه در دوره الناصرلدینلله تا سقوط خلافت عباسی
* جایگاه سیاسی شیعیان در دوره الناصرلدینلله
* وضعیت شیعیان در دوران خلافت الظاهر
* جایگاه سیاسی شیعیان در دوران المستصربالله
* جایگاه سیاسی شیعیان در دوره المستعصم
بخش ششم: «شیعیان و سقوط خلافت عباسی»
* گذری بر علل و عوامل سقوط دولت عباسی
* حملات مغول به عراق از آغاز تا سال (656 ق)
* نقش شیعیان عراق در سقوط خلافت عباسی
بخش هفتم: «شیعیان و پیشبینی سقوط خلافت»
نتیجهگیری.