چکیده:
پدیده خاورشناسی غربیان در حوزه قرآنپژوهی، متخصصان برجستهای مانند گوستاو فلوگل و تئودور نولدکه آلمانی، مونتگمری وات انگلیسی، ژول لابوم و موریس بوکاهی فرانسوی را وارد جهان تفسیر و علوم قرآنی کرد. این اندیشمندان برجسته درباره مصدر قرآن به یقین رسیده و با ایمان به قرآن و نبوت پیامبر اکرم رسماً به دین اسلام گرویدند. جمعی از دانشمندان غیرمسلمان مانند هانری کربن فرانسوی نیز پس از سالها تحقیق به این نتیجه رسیدند که معارف قرآن آنقدر عالی و منطبق با آموزههای الهی است که قطعاً یک نوع پیوندی با خدا دارد. آنها قرآن را «الهی غیروحیانی» دانستند. تعدادی از شرقشناسان نیز معارف والای قرآن را برخاسته از نبوغ سرشار حضرت محمد (ص) معرفی نموده و بدین ترتیب قرآن را کاملاً بریده از وحی و خدا قلمداد میکردند. بسیاری از مستشرقان نیز مصدر قرآن را تورات و انجیل و دیگر کتب آسمانی پیشین دانسته و سعی میکردند تا اثبات کنند که پیامبر اسلام (ص) همه معارف قرآن را از برخی کشیشان یا یهودیان اقتباس کرده است. تعدادی از مستشرقان در سدههای اخیر تئوری فرهنگ زمانه را مطرح کردهاند که بر اساس آن، شرایط زیستی، اجتماعی و فرهنگی زمان پیامبر اکرم (ص)، تأثیرات و القائاتی را در ذهن آن حضرت پدید آورده و آیات قرآن نیز مولود همان تأثرات و ذهنیات شخصی پیامبر است. برخی دیگر از دانشمندان غربی، وحی را شبیه ضمیر ناخودآگاه و تجلی شخصیت باطنی پیامبر دانستهاند و معتقدند که انسان بر اثر صفای نفس، مشاهداتی از ماورای طبیعت به دست میآورد و به جامعه ارائه میدهد. در این پژوهش، مجموع این شش نظریه مستشرقان در باب مصدر قرآن، با پاسخهای متقن رد شده است؛ و نتیجه گرفته شده که قرآن فقط کلام الهی است و تمام توجیهها و تفسیرهایی که دشمنان درباره وحی و قرآن دارند مطلب تازهای نیست، بلکه قرآن کریم این شبهات را از زبان دشمنان اسلام نقل کرده و رد نموده است.
کلیدواژهها:مستشرقین، وحی، پیامبر، قرآن، شبهه، اسلام.