چکیده:
بیش از هزار سال از تألیف کتاب کافی، بهعنوان نخستین جامع روایی شیعه که ابواب مختلف اعتقادی، فقهی و تاریخی را دربر دارد، میگذرد. این اثر توسط شیخ کلینی و با فاصله کوتاهی از عصر حضور امامان معصوم (ع)، با تلاش و مسافرتهای بسیار، مذاکره با محدثان بزرگ و استفاده از اصول اربعه مأه تدوین گردیده و نزد شیعیان از جایگاه ویژهای برخوردار است؛ اما با وجود این، نه شخص کلینی و نه محدثان برجسته امامیه ادعا نکردهاند که تمام روایات کافی صحیح است؛ زیرا این کتاب یک کتاب بشری بوده و شیخ کلینی نیز معصوم نبوده است. ولی با وجود برخی روایات ضعیف، چیزی از ارزش واقعی کتاب کافی کاسته نمیشود؛ زیرا تعداد روایات این کتاب بهتنهایی از مجموع صحاح ششگانه اهل سنت بیشتر است، اما هرگز علمای شیعه درباره این جامع روایی همانند اهل سنت افراط و گزافهگویی نکردند؛ اما مؤلف کتاب کسرالصنم در قرن چهاردهم هجری کوشیده است تا کتاب اصول کافی را بهوسیله قرآن و عقل مورد نقد قرار دهد. این کتاب از سوی اهل سنت مورد توجه قرار گرفته و ترجمه عربی آن بارها منتشر گردیده است. در این کتاب، انتقادات دور از عقل و منطق مشاهده میشود که همه آنها به تقلید از دیدگاه ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب شکل گرفته است. سراسر کتاب کسرالصنم مشتمل بر توهین و ناسزا و تهمت به مقام شامخ راویان احادیث شیعه میباشد. از اشکالات اساسی این کتاب، آن است که هدف آن حق پذیری و آشکار ساختن حقیقت نیست، بلکه با هدف لجاجت و کینهورزی و مخالفت با حقیقت تدوین گردیده است. مؤلف کسرالصنم به نقل نظریات شاذّ اکتفا نموده و به تواریخ ضعیف یا دروغین استناد کرده است. مغالطههای پیدرپی، ادعاهای بدون دلیل، تقلید از انتقادات وهابیت نسبت به شیعه و دوری از هرگونه مبنای علمی و تحقیقی، در تمام مباحث کتاب، کاملاً آشکار است.
کلیدواژهها:اصول کافی، کلینی، امامت، کسرالصنم، شیعه.
مقالات مرتبط:
«کافی» و کلینی از دیدگاه فریقین و مستشرقان (با تأکید بر کتاب «کسر الصنم»)، سرور حسینی، پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی، تابستان 87، شماره 26، (18 صفحه، از 131 تا 148)