چکیده:
حکومت امویان (131-41 هجری) نمایانگر دورانی از سلطه عنصر عربی همراه با تعصب نژادی، قومی بود. استواری جامعه عرب بر پایه نظام قبیلهای باعث ظهور تعصبات قبیلهای در آن بود و والیان اموی در خراسان با توجه به پایگاه قبیلهای خویش در اوضاع سیاسی و اقتصادی این ایالت تأثیر میگذاشتند، اگرچه در این ایالت غلبه با قبایل شمالی (مضریها) بود ولی اختلافات بین قبایل شمالی و جنوبی در سراسر دوران بنیامیه وجود داشت و حتی در تعیین یک والی یا کنار زدن والی دیگر اثرگذار بود چهبسا شورشهایی که ریشه در این اختلافات داشت و درنهایت براندازنده حکومت اموی، یعنی داعیان عباسی، از میان همین اختلافات قبیلهای سر برآورده و دیوان حکومت امویان را در هم پیچیدند. از بعد اقتصادی دادن زمینهای آباد و پر محصول خراسان به فرماندهان نظامی و همچنین فتوحات پر غنیمت دوران خلفای اول بنیامیه در خراسان باعث تجمع ثروت در دست این افراد شد و همین موضوع باعث خو گرفتن جنگ جویان سابق عرب به زندگی مرفه و دور از جنگ شده و نتیجه آن بود که در ربع پایانی حکومت امویان جنگ جویان زمیندار و ثروتمند حاضر به شرکت در جنگ نبودند. نکته دیگر در عملکرد والیان اموی جزیه گرفتن از نومسلمانان خراسان و تحقیری که نسبت به موالی اعمال میکردند، بود که خود باعث شکلگیری مخالفان جدید برای امویان در خراسان شد که در پایان حکومت ایشان این گروه بهعنوان اهرم فشار با گروهها و مخالفان حکومت اموی همنوا شده و سرانجام با پیوستن به دعوت عباسیان موجبات براندازی خلافت اموی را فراهم کردند.