چکیده:
با صلح امام حسن (ع) و معاویه در سال 41 هـ. ق، خلافت رسماً به خاندان اموی انتقال یافت. خلافت امویان به سبب پیشینه آنها در مقابله با اسلام و در پیش گرفتن سیاست دینستیزی و ظلم و تبعیض در دوره خلافتشان، با مخالفت مسلمانان و شکلگیری قیامهای متعدد علیه آنان مواجه شد. این قیامها که اغلب به نام رهبران آنها شناخته میشوند، دارای نقاط اشتراک و افتراق بسیاری بودند و باوجود اشتراک در شعار مبارزه با دینستیزی امویان، دارای ایدئولوژی و اهداف و ساخت و بافت متفاوتی بودند. قیامهای دوره اموی بر اساس اهدافی که در پیش گرفتند به چهار دسته قیامهای ایدئولوژیک، قیامهای سیاسی، قیامهای اقتصادی و قیامهای اجتماعی تقسیم میشوند. رهبران و عناصر قیامهای دوره اموی دارای پایگاه و جایگاه اجتماعی متفاوتی بودند. بر این اساس این قیامها به دو دسته قیام-های عربی و قیامهای موالی تقسیم میشوند. رهبران و عناصر قیامهای عربی که عمدتاً قیامهای ایدئولوژیک و سیاسی را شامل میشود، از نخبگان سیاسی و مذهبی جامعه اسلامی بودند که دارای جایگاه و پایگاه اجتماعی شاخصی بودند؛ درحالیکه رهبران قیامهای اجتماعی و اقتصادی دوره اموی عمدتاً از موالی و اهل ذمه بودند که پایگاه و جایگاه شاخصی در جامعه نداشتند. این قیامها درنهایت با از بین بردن مشروعیت امویان و تضعیف ساختار حکومت آنها، موجبات سقوط حکومت بنیامیه را فراهم ساختند.
کلیدواژهها:بنیامیه، قیامهای ایدئولوژیک، قیامهای سیاسی، قیامهای اقتصادی، قیامهای اجتماعی.