چکیده:
بخش اعظم اسپانیا (اندلس) حدود «7 قرن» جزء دار الاسلام بود، رونق و شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی در این سرزمین آن را به یکی از درخشانترین مراکز و کانونهای علمی جهان بدل کرده بود که بر سراسر اروپا پرتو افکند. اندلس برخلاف برخی دیگر مناطق اسلامی همچون مغرب اقصی، گرایشی به انزوا گزیدن از سرزمینهای مرکزی جهان اسلامی نداشت. حاکمان آنجا پس از استحکام بخشیدن به حکومت خود، در جهت پیوند با سنتهای علمی، شرقی اسلامی اهتمام ورزیدند که حاصل آن رونق یافتن بازار علم و دانش بهویژه از سده چهارم هجری به بعد بود. فعالیتها و تواناییهای مسلمانان اندلس در رشتههایی مثل نجوم، ریاضیات، گیاهشناسی و پزشکی و ...؛ و سهم آنان را در ترقی و توسعهی این علوم نشان داده است. علاوه بر این، آنها توانستند پایههای تمدنی ریشهدار را پایهگذاری کنند و در زمینههای فکری و فلسفی به پیشرفتهای چشمگیری دست یابند و در نتیجه بسیاری از علمای شرق را به خود و جذب کنند و بسیاری از دانشمندان بزرگ را پرورش دهند که هر کدام از آنها آثار بسیار ارزندهای در زمینهی فلسفه، ادبیات را پدید آوردند. این تمدن چنان گسترده بود که بسیاری از علمای اندلس و شمال آفریقا درباره تاریخ این کشور کتابهای با ارزشی تألیف کردهاند. همچنین عدهای از مورخان غربی و مستشرقان اروپایی نیز در این باره کتابهایی نوشتهاند و مطالب قالب توجه ارائه کردند، بسیاری از آنها در مورد حکومت اسلامی اندلس بهخوبی داوری کرده و منصفانه اعتراف نمودند که مسلمانان در پیشرفت تمدن اروپایی سهم به سزایی داشتند و پلی برای انتقال فرهنگ و تمدن و زمینهساز نهضت فکری اروپا بودهاند. در این تحقیق سعی گردیده تا جایی که امکان دارد گوشههایی از این تمدن شگرف مورد بررسی قرار گرفته و تأثیراتی که چه از نظر فرهنگ اروپایی _ اسلامی و چه از نظر اسلامی _ اروپایی بازبینی گردیده و حتیالمقدور شناسانده شود.
کلیدواژهها:اندلس، حکومت امویان، اوضاع فرهنگی، مسلمانان، اسلام، اروپا.