چکیده:
یهودیان یکی از گروههای دینی مهم در شبهجزیره عربستان بودند که پس از ظهور اسلام، همواره با مسلمانان درگیر بوده و میان ایشان تنشهای دائمی وجود داشت. پس از رحلت رسول خدا (ص) یهودیان با توجه به عدم کارآیی روشهای پیشین، شیوههای نوینی را به کار گرفتند تا بتوانند بانفوذ فرهنگی در میان مسلمانان، به مبارزه خود ادامه دهند. پژوهش حاضر با روش کتابخانهای، تلاش کرده تا مناسبات یهودیان و مسلمانان را در محدوده زمانی پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) تا پایان خلافت امویان، تحلیل کند. یهودیان در زمان خلفای سهگانه از آزادی نسبی برخوردار بودند و به همین دلیل به نشر خرافات در میان مسلمانان پرداختند. در این زمینه کعبالاحبار از جایگاه ویژهای برخوردار بود تا جایی که عمر از او تقاضای موعظه میکرد. او در زمان خلیفه سوم به چنان منزلتی دست یافت که توانست بر مسند فتوا و قضاوت تکیه بزند. عثمان نیز برای تصرفات بیجای خود در بیتالمال، از او اجازه میگرفت؛ اما در زمان حکومت امام علی (ع)، داستانسرایی یهودیان که از زمان عمر رواج یافته بود ممنوع گردید و با نشر خرافات و اسرائیلیات بهشدت برخورد میشد. یهودیان مجبور شدند تا مرکز فعالیت خود را به شام منتقل نمایند. آنها در زمان حکومت معاویه، بار دیگر به تفاسیر نادرست قرآن و جعل حدیث روی آوردند. یکی از ثمرات تلاشهای کعبالاحبار، پرورش شاگردانی همچون ابوهریره است که تعداد بیشماری از احادیث را جعل نموده، اما نزد اهل سنت از جایگاه والایی برخوردار است. بدین ترتیب، یهودیان که پیش از اسلام با کنترل بازار عکاظ و مشاغل خاص، از نفوذ زیادی در میان اعراب برخوردار بودند و با ظهور اسلام تمام مناسبات فرهنگی و اقتصادی خود را از دست رفته میدیدند، در اثر اقداماتی که پس از رحلت رسول خدا (ص) انجام دادند، بار دیگر موفق شدند که فرهنگ و آموزههای خود را در جامعه اسلامی رواج دهند.